فاح.شه💜💦🔞
#فاح.شه💜💦🔞
#پارت_16
اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباس پوشیدم و رفتم بیرون
خبری از اون دختر ها نبود
_بیا عزیزم صبحونه بخور
+ممنون، بقیه دختر ها نیستن؟
_خوابن هنوز
+آها، مارال جون بعدش من یک سر برم خونه پیش خواهرم و بیام
_باشه عزیزم هرجور راحتی
+ممنون
بعد از اینکه صبحانه خوردم به سمت اتاق رفتم لباس هامو جمع کردم و اومدم بیرون تا از مارال خدافظی کنم
+مارال یک خورده پول بهم میدی آخه به خواهرم قول دادم برگشتم با کادو و خوراکی برگردم
-آره عزیزم بیا بگیر
+ممنون خداحافظ
_بای دیر نکنی زود برگرد
+چشم خدافظ
با خوشحالی پولو گرفتم و رفتم
برای ظهرمون دو دست چلو کباب گرفتم و کلی تنقلات برای مریم گرفتم
یک عروسک خوشگل هم براش خریدم
به سمت خونه دوست مامان رفتم
از خاله تشکر کردم
با مریم راهی خونه شدیم
+مریم بیا ببین چه چیزای واست خریدم
_کو آبجی ببینم
+بیا عزیزم اینا،مریم با شور و اشتیاق به وسایل هاش نگاه میکرد و کلی ذوق کرد
.
#پارت_16
اومدم بیرون موهامو خشک کردم لباس پوشیدم و رفتم بیرون
خبری از اون دختر ها نبود
_بیا عزیزم صبحونه بخور
+ممنون، بقیه دختر ها نیستن؟
_خوابن هنوز
+آها، مارال جون بعدش من یک سر برم خونه پیش خواهرم و بیام
_باشه عزیزم هرجور راحتی
+ممنون
بعد از اینکه صبحانه خوردم به سمت اتاق رفتم لباس هامو جمع کردم و اومدم بیرون تا از مارال خدافظی کنم
+مارال یک خورده پول بهم میدی آخه به خواهرم قول دادم برگشتم با کادو و خوراکی برگردم
-آره عزیزم بیا بگیر
+ممنون خداحافظ
_بای دیر نکنی زود برگرد
+چشم خدافظ
با خوشحالی پولو گرفتم و رفتم
برای ظهرمون دو دست چلو کباب گرفتم و کلی تنقلات برای مریم گرفتم
یک عروسک خوشگل هم براش خریدم
به سمت خونه دوست مامان رفتم
از خاله تشکر کردم
با مریم راهی خونه شدیم
+مریم بیا ببین چه چیزای واست خریدم
_کو آبجی ببینم
+بیا عزیزم اینا،مریم با شور و اشتیاق به وسایل هاش نگاه میکرد و کلی ذوق کرد
.
۲.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲