دلم میخواست تو را

دلم‌ می‌خواست‌ تو را...
در عصر شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌ !
در عصر هیزم‌ و بادبزن‌های‌ اسپانیایی‌...
و نامه‌های‌ نوشته‌ شده‌ با پر...
و پیراهن‌های‌ تافته‌ی‌ رنگارنگ‌ !
نه‌ در عصر دیسکو ...
ماشین‌های‌ فراری‌ و شلوارهای‌ جین‌ !
دلم‌ می‌خواست‌ ...
تو را در عصرِ دیگری‌ می‌دیدم‌ !
عصری‌ که‌ در آن‌...
گنجشکان‌ ، پلیکان‌ها و پریان‌ دریایی‌... حاکم‌ بودند !
عصری‌ که‌ از آن‌ِ نقاشان‌ بود ...
از آن‌ِ موسیقی‌دان‌ها ...
عاشقان‌ ِ..
شاعران‌ ...
کودکان‌...
و دیوانگان‌ !

#نزارقبانی
دیدگاه ها (۶)

دلم پر از آشوب پاییز استخزان با هزار رنگ پریشاننشسته بر پیاد...

‌برای بیدار کردن توشب را از سمفونی مهتاب دزدیدمبه شهر خلوتی ...

°چه شب های درازیاشک در هاون اندوه کوبیدم!نخوابیدنم رابه پایِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط