مدرسه پر دردسر📚🖤
مدرسه پر دردسر📚🖤
ا/ت: جین داشت ی تفنگ درست میکرد و چنتا بالنمیدونم میخواد چی بسازه نامجون هم داشت کتاب میساخت معمولا اون کتاب رو یا دست حیوون میزاره یا چیزای دیگه خا میدونه تهیونگ ک خدای استعداد دوتا زوج داشت درس میکرد ک درحال بوسه هستن اصلا احساساتی و ددی هست
کوک: دیدم ا/ت داره یه چیز ترسناک میسازه این آدم نمیشه جیمین باز داشت گیتار درست میکرد گروه راک استار میسازه بچم شوگا ک اصلا هیچی داشت طرح میکشید جیهوپ هم ک خدا بیخیر کنه معلومنیست چی درست میکنه بالاخره تموم شد راه افتادیم سمت خونه داشتم پیاده میرفتم ک یه ماشین مشکی پیچید جلوم ک ی دختر پیاده شد
ا/ت:تو چطور جرعت کردی بدن منو ببینی هاااا
کوک: چی؟؟
توی رختکن چرا اومدی وقتی دید در بازه هااا با مشت کوبیدم توی صورتش ک عقبی رفت با پام زدم بهش ک خورد زمین
چرا چرااا اون مجسمت من بودم میخوای باور نکنم ی دختر آسیب دیده دقیقا با مدلموی من و زخم روی صورتم
کوک: خب چیههمین جوری اومد توی ذهنم تازه من دوستم رو درست کردم
دوستت اره حتما یکی داری ک کپی منه
کوک: ببند دهنت رو اون رفیق بچگی های من هست درضمن تو ک زخمی روی صورتت نیست
دستم رو گذاشتم روی چسب زخمی ک با کرمپودر درست کردم و کندمش جای شیشه بود وقتی عصبی میشدم به خودم آسیب میزدم اینم برای همین بود
کوک: خب من تاحالا ندیدم اینو
خفه شو چند روز پیش دیدی داشتم صورتم. میشستم اومدی و آب پر کردی
کوک:من بچه بودم ی رفیق داشتم موهاش رو همین جوریمیبست و زخم روی صورتش داشت
چ.ی چییی؟؟؟
کوک: وایسا تو همون زلزله توی کوچه نیستی؟؟ خاله هه جی از دستت دیوونه شده بود
اره اره خودمم
کوک: نههه تویییی زلزله
وایسا یعنی دوست بچگی منهمونی هست ک پدرش پدر منو کشته پس بگو چی شدد مننمیدونستم فقط اینا دوتا کوچه بغل تر بودن از ما من هیچ وقت خونشون نرفتم فامیلیش برام سخت بود همیشه
پارت پنجم🖤👑
ا/ت: جین داشت ی تفنگ درست میکرد و چنتا بالنمیدونم میخواد چی بسازه نامجون هم داشت کتاب میساخت معمولا اون کتاب رو یا دست حیوون میزاره یا چیزای دیگه خا میدونه تهیونگ ک خدای استعداد دوتا زوج داشت درس میکرد ک درحال بوسه هستن اصلا احساساتی و ددی هست
کوک: دیدم ا/ت داره یه چیز ترسناک میسازه این آدم نمیشه جیمین باز داشت گیتار درست میکرد گروه راک استار میسازه بچم شوگا ک اصلا هیچی داشت طرح میکشید جیهوپ هم ک خدا بیخیر کنه معلومنیست چی درست میکنه بالاخره تموم شد راه افتادیم سمت خونه داشتم پیاده میرفتم ک یه ماشین مشکی پیچید جلوم ک ی دختر پیاده شد
ا/ت:تو چطور جرعت کردی بدن منو ببینی هاااا
کوک: چی؟؟
توی رختکن چرا اومدی وقتی دید در بازه هااا با مشت کوبیدم توی صورتش ک عقبی رفت با پام زدم بهش ک خورد زمین
چرا چرااا اون مجسمت من بودم میخوای باور نکنم ی دختر آسیب دیده دقیقا با مدلموی من و زخم روی صورتم
کوک: خب چیههمین جوری اومد توی ذهنم تازه من دوستم رو درست کردم
دوستت اره حتما یکی داری ک کپی منه
کوک: ببند دهنت رو اون رفیق بچگی های من هست درضمن تو ک زخمی روی صورتت نیست
دستم رو گذاشتم روی چسب زخمی ک با کرمپودر درست کردم و کندمش جای شیشه بود وقتی عصبی میشدم به خودم آسیب میزدم اینم برای همین بود
کوک: خب من تاحالا ندیدم اینو
خفه شو چند روز پیش دیدی داشتم صورتم. میشستم اومدی و آب پر کردی
کوک:من بچه بودم ی رفیق داشتم موهاش رو همین جوریمیبست و زخم روی صورتش داشت
چ.ی چییی؟؟؟
کوک: وایسا تو همون زلزله توی کوچه نیستی؟؟ خاله هه جی از دستت دیوونه شده بود
اره اره خودمم
کوک: نههه تویییی زلزله
وایسا یعنی دوست بچگی منهمونی هست ک پدرش پدر منو کشته پس بگو چی شدد مننمیدونستم فقط اینا دوتا کوچه بغل تر بودن از ما من هیچ وقت خونشون نرفتم فامیلیش برام سخت بود همیشه
پارت پنجم🖤👑
۱۸.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.