مدرسه پر دردسر🖤👑
مدرسه پر دردسر🖤👑
جیمین:زنگ تفریح خورد ک سریع رفتم سمت دختره ببخشید لیدی
نازنین:اا هو تو کی دیگه
ا/ت:دیدم جیمین اومد سمتش دستم رو روی سینه تهیونگ گذاشتم و جلوش رو گرفتم صبرکن بلده چیکار کنه
کلاس خالی بود فقط منو دوستام و کوک و دوستاش بودن
نازنین:بله خجالتی
جیمین:بهت نمیخوره خجالتی باشی
نازنین:واقعا چجوری میخوره؟؟
جیمین:شر و دیوونه
نازنین:صدام رو بم وخمار کردم
میخوای ببینی یه دفعه رفتم سمتش چاقو رو در اوردم ولی هواسش نبود ک ی دفعه چاقو از قلاف خودش رو اومد و روی دستش زخم عمیقی زدم هواسش ک پرت شد با پا زدم وسطقفسه سینش ک خورد با کمر به میز وخورد زمین رفتم آروم سمتش روی پاهام نشستم
هووم ببخشید بد بوی این مدرسه شمایین؟؟ اخ ولی الان weak boy بوی شدی(پسر ضعیف) پوزخند زدم و بلند شدم
بریم
کوک:پس بجز خودش دوستاش همهمین جورین رفتیم سالن غذا خوردی دیدم نشستن پیش هم و دارن توی ی تبلت سه بعدی ک اون صفحه رو با نور توی هوا نشون میده کاری انجام میدادن خوب بابام زیاد از این کارا کرده بود یکم برام عادی بود اینا
ا/ت:هتل توی فرانسه طبقه چهل و سوم البته هتل ک چه عرض کنم پنت هاوس (درست نوشتم؟؟)بیشتر میخوره برای پدر کوکه هر هفته اونجا هست و با دخترای مختلف عشق بازی میکنه و مادرش توی ی خونه برده هست البته برده نهجنسی نه کارگری برده دکتری یعنی اونجا زندانیه و اگه درمان هایی ک میخواد یا دارویی ک میخواد رو درست نکنه ی گلوله حرومش میکنه برای اینکه پسرش ننش رو نجات بده میاد با دخترش خانم جانگ آلیس قرار میزاره
نامجون:خب اگه بخوام پایین بکشیمش چیکار باید بکنیم؟؟
نازنین:خب این ذره سخته ولی باید به اول پولاش برسیم دستم رو صفحه تب لت گذاشتم و رفتم ب جای دیگه از خونش توی پرتغال هست اون خونه دوباره زدم روی ی صفحه دیگه ک روی هوا نشون داده میشد نزدیک ی بیست و چهار ساعت طول میکشه و فاصله زیادی هست فوقش توی ده دقیقه بتونیم پول هارو خالیکنیم و به فرودگاه برگردیم دوباره زدم و وارد گاو صندوق شدم چون دیجیتالی بود همه چیو نشون میداد توی چند قسمت دوربین هست و لیزر های محافظ وتوی ی سری از پول ها چیزی مایعه ور ریخته ک با استفاده ی سری از عینک ها میشه دید
ا/ت:ی تیکه از غذام رو برداشتم وخوردم ک زنگخورد جین تبلت رو گذاشت توی کیفش خب بریم کلاس
پارت سوم🖤👑
جیمین:زنگ تفریح خورد ک سریع رفتم سمت دختره ببخشید لیدی
نازنین:اا هو تو کی دیگه
ا/ت:دیدم جیمین اومد سمتش دستم رو روی سینه تهیونگ گذاشتم و جلوش رو گرفتم صبرکن بلده چیکار کنه
کلاس خالی بود فقط منو دوستام و کوک و دوستاش بودن
نازنین:بله خجالتی
جیمین:بهت نمیخوره خجالتی باشی
نازنین:واقعا چجوری میخوره؟؟
جیمین:شر و دیوونه
نازنین:صدام رو بم وخمار کردم
میخوای ببینی یه دفعه رفتم سمتش چاقو رو در اوردم ولی هواسش نبود ک ی دفعه چاقو از قلاف خودش رو اومد و روی دستش زخم عمیقی زدم هواسش ک پرت شد با پا زدم وسطقفسه سینش ک خورد با کمر به میز وخورد زمین رفتم آروم سمتش روی پاهام نشستم
هووم ببخشید بد بوی این مدرسه شمایین؟؟ اخ ولی الان weak boy بوی شدی(پسر ضعیف) پوزخند زدم و بلند شدم
بریم
کوک:پس بجز خودش دوستاش همهمین جورین رفتیم سالن غذا خوردی دیدم نشستن پیش هم و دارن توی ی تبلت سه بعدی ک اون صفحه رو با نور توی هوا نشون میده کاری انجام میدادن خوب بابام زیاد از این کارا کرده بود یکم برام عادی بود اینا
ا/ت:هتل توی فرانسه طبقه چهل و سوم البته هتل ک چه عرض کنم پنت هاوس (درست نوشتم؟؟)بیشتر میخوره برای پدر کوکه هر هفته اونجا هست و با دخترای مختلف عشق بازی میکنه و مادرش توی ی خونه برده هست البته برده نهجنسی نه کارگری برده دکتری یعنی اونجا زندانیه و اگه درمان هایی ک میخواد یا دارویی ک میخواد رو درست نکنه ی گلوله حرومش میکنه برای اینکه پسرش ننش رو نجات بده میاد با دخترش خانم جانگ آلیس قرار میزاره
نامجون:خب اگه بخوام پایین بکشیمش چیکار باید بکنیم؟؟
نازنین:خب این ذره سخته ولی باید به اول پولاش برسیم دستم رو صفحه تب لت گذاشتم و رفتم ب جای دیگه از خونش توی پرتغال هست اون خونه دوباره زدم روی ی صفحه دیگه ک روی هوا نشون داده میشد نزدیک ی بیست و چهار ساعت طول میکشه و فاصله زیادی هست فوقش توی ده دقیقه بتونیم پول هارو خالیکنیم و به فرودگاه برگردیم دوباره زدم و وارد گاو صندوق شدم چون دیجیتالی بود همه چیو نشون میداد توی چند قسمت دوربین هست و لیزر های محافظ وتوی ی سری از پول ها چیزی مایعه ور ریخته ک با استفاده ی سری از عینک ها میشه دید
ا/ت:ی تیکه از غذام رو برداشتم وخوردم ک زنگخورد جین تبلت رو گذاشت توی کیفش خب بریم کلاس
پارت سوم🖤👑
۱۹.۹k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.