کنارم نشسته بود و نگاهم می کرد ؛ حوصله نداشتم نگاهش کنم ،
کنارم نشسته بود و نگاهم میکرد ؛ حوصله نداشتم نگاهش کنم ، سرم توی لاک خودم بود و با ته سیگارای زیر پام ور میرفتم! یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج ، شیش ، هفت..!
صداش نذاشت بیشتر از این بشمرم؛
-چرا انقدر سگ شدی تو؟ بس نیست؟ دو دقیقه نشستیم اینجا معلوم نیست کجا رو نگاه میکنی ، فقط سیگار!
چیزی نگفتم ، لبخند زدم بهش. دلم میخواست بهش بگم اون موقعها چقدر خوب بود حالم ، دلم میخواست بهش بگم منم یه روز از سیگار بدم میاومد چون "اون" بدش میاومد ؛ دلم میخواست بهش بگم منم یه روز اونقدری باهاش میگفتم و میخندیدم که اشک از چشماش در بیاد ؛ دلم میخواست بهش بگم منم یه روزایی از اول صبح تا دم غروب فقط زل میزدم به چشمای قشنگش!
دلم میخواست بهش بگم یه روزی "اون" جای تو کنارم نشستهبود..!
لبخند زدم و بهش گفتم؛
+پاکت سیگارم نیست ، سیگار داری؟!
صداش نذاشت بیشتر از این بشمرم؛
-چرا انقدر سگ شدی تو؟ بس نیست؟ دو دقیقه نشستیم اینجا معلوم نیست کجا رو نگاه میکنی ، فقط سیگار!
چیزی نگفتم ، لبخند زدم بهش. دلم میخواست بهش بگم اون موقعها چقدر خوب بود حالم ، دلم میخواست بهش بگم منم یه روز از سیگار بدم میاومد چون "اون" بدش میاومد ؛ دلم میخواست بهش بگم منم یه روز اونقدری باهاش میگفتم و میخندیدم که اشک از چشماش در بیاد ؛ دلم میخواست بهش بگم منم یه روزایی از اول صبح تا دم غروب فقط زل میزدم به چشمای قشنگش!
دلم میخواست بهش بگم یه روزی "اون" جای تو کنارم نشستهبود..!
لبخند زدم و بهش گفتم؛
+پاکت سیگارم نیست ، سیگار داری؟!
۴.۰k
۲۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.