"A business marriage"
"A business marriage"
"P²"
رفتم داخل شرکت یه مرده اومد جلوم که خیلی خوشتیپ بود قبلنم دیده بودمش برای استخدام....
مرده گفت:
(مرده+ بورام_)
+ خانم پارک چرا اینقدر دیر کردین تقریبا ۳۰ دقیقه پیش باید میومدین اینجا
_ ببخشیددد من واقعا معذرت میخوام نمیخواستم اینقدر دیر کنم متاسفم!
پوفی کشید و گفت:
+ اشکالی نداره فعلا بیاین من با آقای جئون صحبت میکنم...
_ ممنونم بازم ببخشید راستی اسم شما چیه؟
+ اها یادم رفت اسممو بهتون بگم من کیم تهیونگ هستم و دستیار آقای جئون.
_ اها پس شما آقای کیم هستین
+چطور؟
_هیچی از یکی شنیده بودم. (منظورش دوستشه همون یونا)
+ اها باشه دنبالم بیاین...
رفتیم جلوی به در وایسادیم...
+اینجا اتاق آقای جئون یعنی رئیس این شرکت هست لطفا همین جا وایسین تا باهاشون صحبت کنم.
_ باشه.
رفت تو و با اون مرده حرف زد صداش میومد:
تهیونگ_ جونگکوک که همون آقای جئونه+)
_ سلام آقای رئیس خانم پارک اومدن اینجا بگم که بیان تو؟!
+ مگه قرار نبود نیم ساعت قبل اینجا باشن؟
_ بله ولی متاسفانه بر اثر یه سری اتفاقات نتونستن بیان.
(بچه ها تهیونگ اینارو از خودش میگه که جونگکوک رو قانع کنه و بورام بتونه استخدام شه.)
+ پوففف... بگو بیاد تو!
آقای کیم اومد و بهم گفت که برم تو و خودش رفت بیرون. منم رفتم تو ولی خیلی استرس داشتم برای اینکه خیلی دیر کرده بودم و میترسیدم نذارن استخدام شم!
در رو زدم و رفتم تو:
واووو این دیگه کیه چقدر جذابههه (زمزمه)
(جونگکوک+بورام_)
+ میدونم
_ چ..چی؟
ولی قیافش نشون میداد که عصبیه درواقع وقتی عصبیه خیلی جذابه!
تو همین فکر و خیالا بودم که یهو یه صدایی شنیدم که تو گوشم اکو شد...
لایک و کامنت یادتون نره...!
شرط های پارت بعد:
۱۰ لایک
۵ کامنت
اگه شرطا کامل شن پارت بعد رو میذارم...🥺💜
"P²"
رفتم داخل شرکت یه مرده اومد جلوم که خیلی خوشتیپ بود قبلنم دیده بودمش برای استخدام....
مرده گفت:
(مرده+ بورام_)
+ خانم پارک چرا اینقدر دیر کردین تقریبا ۳۰ دقیقه پیش باید میومدین اینجا
_ ببخشیددد من واقعا معذرت میخوام نمیخواستم اینقدر دیر کنم متاسفم!
پوفی کشید و گفت:
+ اشکالی نداره فعلا بیاین من با آقای جئون صحبت میکنم...
_ ممنونم بازم ببخشید راستی اسم شما چیه؟
+ اها یادم رفت اسممو بهتون بگم من کیم تهیونگ هستم و دستیار آقای جئون.
_ اها پس شما آقای کیم هستین
+چطور؟
_هیچی از یکی شنیده بودم. (منظورش دوستشه همون یونا)
+ اها باشه دنبالم بیاین...
رفتیم جلوی به در وایسادیم...
+اینجا اتاق آقای جئون یعنی رئیس این شرکت هست لطفا همین جا وایسین تا باهاشون صحبت کنم.
_ باشه.
رفت تو و با اون مرده حرف زد صداش میومد:
تهیونگ_ جونگکوک که همون آقای جئونه+)
_ سلام آقای رئیس خانم پارک اومدن اینجا بگم که بیان تو؟!
+ مگه قرار نبود نیم ساعت قبل اینجا باشن؟
_ بله ولی متاسفانه بر اثر یه سری اتفاقات نتونستن بیان.
(بچه ها تهیونگ اینارو از خودش میگه که جونگکوک رو قانع کنه و بورام بتونه استخدام شه.)
+ پوففف... بگو بیاد تو!
آقای کیم اومد و بهم گفت که برم تو و خودش رفت بیرون. منم رفتم تو ولی خیلی استرس داشتم برای اینکه خیلی دیر کرده بودم و میترسیدم نذارن استخدام شم!
در رو زدم و رفتم تو:
واووو این دیگه کیه چقدر جذابههه (زمزمه)
(جونگکوک+بورام_)
+ میدونم
_ چ..چی؟
ولی قیافش نشون میداد که عصبیه درواقع وقتی عصبیه خیلی جذابه!
تو همین فکر و خیالا بودم که یهو یه صدایی شنیدم که تو گوشم اکو شد...
لایک و کامنت یادتون نره...!
شرط های پارت بعد:
۱۰ لایک
۵ کامنت
اگه شرطا کامل شن پارت بعد رو میذارم...🥺💜
۷.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.