بزرگترینآرزو

#بزرگترین_آرزو
P18

+طبق شواهد به دست اومده ، مجرم به صورت ماهرانه ای وارد خونه شده، بعد از ورود به منزل ، قاتل به سمت آشپزخونه حرکت کرده و با برداشتن یکی از چاقو ها مقطول رو تهدید و برای بار دوم به اون تجاوز کرده و اون رو به قتل رسونده..

_ولی فرضیه دیگه ای هم میشه داد..

با شنیدن صدای جانگ می به عقب برگشت..
قاضی فورا گفت:
_میشنویم..

جانگ می بلافاصله سری تکون داد:
_قاتل اگه قسط کشتن اون رو میداشت، قطعا به این راحتی نمیتونست وارد خونه بشه.. قفل در رو میشکست و وارد میشد ... و اینکه این اتفاق نزدیک به ظهر افتاده وخانوم می جونگ اونموقع به کار پاره وقتشون میرفتن.. یعنی گوشی همراهشون نبوده که به پلیس اطلاع بدن؟ و یا چطور حاضر شدن به متهم اجازه بدن وارد خونه اشون بشه..خلاصه. حرفام اینه که ممکنه مقطول با متهم رابطه ای داشته که نمیخواسته بقیه متوجهش بشن.

پیر زنی که پشت میز شاهد ایستاده بود به سمت اون داد زد:
_داری میگی دختر من هرزه اس؟!؟

کاترینا به سمت اون پیر زن قدم برداشت و سعی در اروم کردن اون کرد..
+این فقط فرضیه اس خانوم..

و بعد ازون فاصله گرفت نگاهش لحظه ای روی جونگ کوک قفل موند..
کاملا جدی بود.. کوچیک ترین استرسی حتی تو نگاهش دیده نمیشد.!
در اون لحظه صدای قاضی اونو به خودش اورد..
_دادستان، چه حکمی درنظر داری؟
+م.من..

نه نه نه.. الان نه!!
هزاران بار این کلمه تو مغزش دور میخورد.. تو همچین موقعیتی تصمیم‌گیری واقعا سخت بود.
همه بهش خیره بودن تا حکم مورد نظر رو ازش بشنون ... اما اون؟
برای یک انتخاب که میدونست حتما بعدا بخاطرش پشیمون میشه تصمیم میگرفت..
پرده فکر هاشو کنار زد و قاتع نگاهشو به قاضی دوخت..

+بعد از تحولی دادن مستندات می‌خوام اعلام کنم که بدین وسیله طبق بند ۲۳۸ قانون اساسی کره ،دادستانی ، جئون جونگ کوک رو در این پرونده قاتل و متجاوز اعلام میکند..و خواستار حبس ابد برای متهم هستم.

همهمه ها بیشتر شد ..
چشماش دوباره به سمت جونگ کوک رفت.. حالا کمی استرس ازش دیده میشد.. یعنی با این کارش فقط میخواست اونو امتحان کنه. تا ببینه با شنیدن همچین حکمی تغییری تو نگاهش حس میکنه یا نه.
اما با این حال زمان همینطور میرفت و اون نمیدونست در نهایت چه تصمیمی باید بگیره!
+من.. مدرک دیگه ای برای ارائه دارم.

دوباره سکوت در دادگاه حکمران شد و همگی منتظر ارائه جدیدی از دادستان شدن..
کاترینا به سمت میزش رفت و بعد از برداشتن چیزی از پشت اون کنار اومد..
پلاستیک شفافی که یک موبایل داخلش دیده میشد..
اون رو مقابل میز قاضی قرار داد و بعد فاصله گرفت:
+این موبایل هونگ جی یانگ اولین مقتول پرونده اس..
من صبح امروز از کمد مخصوصی که تو مدرسه استفاده میکرد پیداش کردم..
دیدگاه ها (۱)

بزرگترین_آرزو

#سناریو_تصویری.

#استوری_درخواستی وایب این ویدیو>>>

#بزرگترین_آرزوP17‌همینطور که انتظار میرفت جانگ می تونسته بو...

...5...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۸

#بزرگترین_آرزوP51اون مرد تو دلش آشوب ها به پا بود...نگرانی‌ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط