در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست

در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست .

من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن
تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست .

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من 
سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست .

گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست .

من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم 
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست .

یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست .

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت 
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست .

آن سان که می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست



#محمدعلی_بهمنی
دیدگاه ها (۳)

پی نوشت: صرفا جنبه طنز داره و لاغیر: -))

کاش می‌دانستی تکرار #توبرایم چقدر زندگی بخش استدرست مانند نف...

شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورشسکه  را  این  بار  برگـرد...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط