گمشده منپارت
گمشده من/پارت۵
(دکو) :
/کاچان،بچه ها، چه اتفاقی افتاده اون مرد..... /
(باکوگو) :
/چیز خاصی نبود/ بلند گفتم تا به بقیه بفهمونم نباید حرفی در این باره بزنن.
(اوراراکا):
/دکو... حالت خوبه؟ /
(دکو) :
/خوبم/
(از زبان نویسنده) :
باکوگو با یه حالت عصبی از روی صندلی بلند شد و از اتاق هم بیرون رفت.
(کیریشیما) :
/دکو، باید حواست بیشتر از اینا به خودت باشه، شاید باکوگو در ظاهر اهمیت نده ولی در باطن قطعا نگرانه اون سر این موضوع حسابی بهم ریخته/
(دکو) :
/درسته منم متوجه اش شدم. ولی یه چیزی، کسی میدونه چرا من درد مضحکی رو تو بدنم حس میکنم؟ /
(اوراراکا) :
/خب عادیه دیگه چند جا از بدنت شکستگی داره/ احتمالا به خاطره اون سمه دکتر باید زودتر معاینه اش کنه.
(دکو) :
نه یه چیزی جدا از شکستگیه.
خب حمایتی؟ نظری؟
(دکو) :
/کاچان،بچه ها، چه اتفاقی افتاده اون مرد..... /
(باکوگو) :
/چیز خاصی نبود/ بلند گفتم تا به بقیه بفهمونم نباید حرفی در این باره بزنن.
(اوراراکا):
/دکو... حالت خوبه؟ /
(دکو) :
/خوبم/
(از زبان نویسنده) :
باکوگو با یه حالت عصبی از روی صندلی بلند شد و از اتاق هم بیرون رفت.
(کیریشیما) :
/دکو، باید حواست بیشتر از اینا به خودت باشه، شاید باکوگو در ظاهر اهمیت نده ولی در باطن قطعا نگرانه اون سر این موضوع حسابی بهم ریخته/
(دکو) :
/درسته منم متوجه اش شدم. ولی یه چیزی، کسی میدونه چرا من درد مضحکی رو تو بدنم حس میکنم؟ /
(اوراراکا) :
/خب عادیه دیگه چند جا از بدنت شکستگی داره/ احتمالا به خاطره اون سمه دکتر باید زودتر معاینه اش کنه.
(دکو) :
نه یه چیزی جدا از شکستگیه.
خب حمایتی؟ نظری؟
- ۲.۱k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط