p

p¹⁴





=چه زری زدی هرزع؟(با داد)
+ه.......ه......هرزه؟
=اره هرزه از ماشینم گمشو برو بیرون(با داد)
+هق.....باشه.
+از ماشینش پیاده شدم و اون هم رفت خواستم برم اونور خیابون که سوار اتوبوس شم اما یه ماشین بهم زد و سیاهی متلق
=داشتم می رفتم که از اینه دیدم یه عده دور یه جا جمع شدن توی ذهنم گفتم نکنه و رفتم پایین و با چیزی که دیدم قطره های اشک خود به حود ار صورتم راه افتاد.
=هانا ...... هانا (عربده و گریه)
=رفتم و هانا رو بغل کردم و به خودم برا کارام هزار لعنت فرستادم
=یکی زنگ بزنه آمبولانس مگه نمی بینید چشاشو باز نمی کنه .
(4مین بعد)
=امبولانس رسید و هانا رفت منم با اجازه ی پرستار وارد شدم
(چند مین بعد)
بلاخره رسیدیم هانا رو بردن و گفتن سریع باید بره به بخش تروما برای عمل .
=وقتی این جمله رو فهمیدم پاهام سست شد عمل برای چی به خودم هزار تا لعنت فرستادم . شبم اونجا بودیم و عجیب بود عمل هانا 9ساعت پیش شروع شد تو همین فکرا بودم که دکتر اومد
(علامت هر آدمی که برای چند دقیقه توی فیکه:/)





بیا پایین



















پایین تر ادامه رو نوشتم











بازم برو










خمارییییی😂🗿🚬
ببخشید الان میزارم پارتو.
#بی_تی_اس
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیکشن
#وانشات
#فیک_اسمات
#ویسگون
دیدگاه ها (۱)

p¹⁵/همراه مریض تصادفی کیه.=منم/یه خبر خوب دارم یه خبر بد=لطف...

p¹⁷=اون بدترین رقیب و دشمنمون یعنی لی مین هو(سوپرایز جدید😎🗿)...

p¹³I+اولش چیزی نبود اما یهو بازی تند شد که افتادم بغل کوک(ev...

بگین تو کا منتا🗿🚬📿🦥

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 2 " ویو هانا : اسمش ت...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁵³دوست داشتم بگه میخواستم ببینمت.....شا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط