mycharmingbully
#my_charming_bully
part²⁵
_آره از رفتارای 2 روز پیشش معلوم بود
+چی؟ کی؟
_میرا
+م... میرا.. دوست دخترت بوده؟
_آره اکسمه
+جیمینا هنوزم دوسش داری؟
_نه
+هوففففف.. همون بهتر
_چرا؟
+خ.. خب... راستش یه شب رفته بودم بار
فلش بک
رفته بودم با هایون بار و یکم خوش گذرونی
که یه قیافه آشنا دیدم و دیدم میرا بود و داشت خودشو به پسرا میالوند و با 4 تاشون به سمت اتاق رفت
رفتم سمت اتاقا که دیدم... بله صدا نالش میاد هه جنده
پایان فلش بک
از زبان ادمین
و بلهههه جیمین ما بی تفاوت به ادامه غذا مشغول شد و هانا ادامه داد
+خب میدونی جیمین
تو باید با شخصی باشی که همه جوره دوست داشته باشه حتی اگه مثل الانت فلج باشی
_من فلجم 🤣
+ها نه کی گفته
_تو همین الان 😂
+هییییی نه یعنی مثلاً چیزه
که جیمین برای هانا یکم سوجو ریخت
_بیخیال نشنیده میگیرمش بخور
+ببخشید
_بخور کوچولو
و بله شات اول رو خورد و دوم و سوم و بعد خوابید
فردا صبح
هانا ویو
سریع لباس پوشیدم و رفتم جیمینو صدا کردم چون رفیقاش دم در بودن و همچنین هایون
+جیمینننن برپاااا
_مگه معلم اومده داخل؟
+بچه ها دم درن منتظر تو ان
_اوکی (من رفتم)
+کجااااا برو دست صورتتو بشور و لباستو عوض کن
_اوووو اوکی
و خلاصه رفتیم بیرون و توی همون رستوران و منو هایون یه میز دو نفره گرفتیم و جیمین اینا میز هفت نفره که دقیقاً کنارمون بود
پس مجبور شدیم که خیلی آروم حرف بزنیم
part²⁵
_آره از رفتارای 2 روز پیشش معلوم بود
+چی؟ کی؟
_میرا
+م... میرا.. دوست دخترت بوده؟
_آره اکسمه
+جیمینا هنوزم دوسش داری؟
_نه
+هوففففف.. همون بهتر
_چرا؟
+خ.. خب... راستش یه شب رفته بودم بار
فلش بک
رفته بودم با هایون بار و یکم خوش گذرونی
که یه قیافه آشنا دیدم و دیدم میرا بود و داشت خودشو به پسرا میالوند و با 4 تاشون به سمت اتاق رفت
رفتم سمت اتاقا که دیدم... بله صدا نالش میاد هه جنده
پایان فلش بک
از زبان ادمین
و بلهههه جیمین ما بی تفاوت به ادامه غذا مشغول شد و هانا ادامه داد
+خب میدونی جیمین
تو باید با شخصی باشی که همه جوره دوست داشته باشه حتی اگه مثل الانت فلج باشی
_من فلجم 🤣
+ها نه کی گفته
_تو همین الان 😂
+هییییی نه یعنی مثلاً چیزه
که جیمین برای هانا یکم سوجو ریخت
_بیخیال نشنیده میگیرمش بخور
+ببخشید
_بخور کوچولو
و بله شات اول رو خورد و دوم و سوم و بعد خوابید
فردا صبح
هانا ویو
سریع لباس پوشیدم و رفتم جیمینو صدا کردم چون رفیقاش دم در بودن و همچنین هایون
+جیمینننن برپاااا
_مگه معلم اومده داخل؟
+بچه ها دم درن منتظر تو ان
_اوکی (من رفتم)
+کجااااا برو دست صورتتو بشور و لباستو عوض کن
_اوووو اوکی
و خلاصه رفتیم بیرون و توی همون رستوران و منو هایون یه میز دو نفره گرفتیم و جیمین اینا میز هفت نفره که دقیقاً کنارمون بود
پس مجبور شدیم که خیلی آروم حرف بزنیم
- ۲.۵k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط