یک نفر را می شناختم که می گفت

یک نفر را می شناختم که می گفت:
"آدم ها روزانه عاشق می شوند "
راست میگفت .
من او را دیدم، در یک دوشنبه...
حوالی ساعت پنج بعد از ظهر ...
در مرز روز و شب !
فکر کردم که چه عجیب ؛
آدم ها یک روزه عاشق می شوند !...
به همین سادگی _
دلم خواست او را باز هم ببینم
هی ببینم و بازهم ببینم
اصلا عهد کردم با خودم که اورا هر روز ببینم !
آدم ها روزانه عاشق می شوند
مثل من ...!
تو را در یک روز عادی دیدم!
و فردایش عاشقت بودم ،
پس فردایش عاشقت بودم ...
هفته های بعدش عاشقت بودم
من هر روز عاشق میشوم
وقتی از خواب بیدار میشدم
فکر میکردم امروز چه کار مهمی دارم !
چه سوال احمقانه ای ...
معلوم است که امروز باید عاشق تو باشم ..✿🍂💛🐣🍂⇘
░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🍁
دیدگاه ها (۰)

ادم سختشه که بگه "به من توجه کن" برای همین عصبی میشه، قهر می...

پاییز عزیزمخوش قدم باشی 🍁✨پاییز فصلیه کههواش بستگی به هوای د...

تاوان حرفايی که نمیتونيم بزنيم؛موهای سفيدیہ که لابلای موهامو...

آزادی چیست؟ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻟﺨﺖ ﮔﺸﺘﻦ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ،ﺁﺯﺍﺩﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ﮐﺎﻓ...

پشیمونی...پارت.۲۰ویو نویسندهتهون خندید و رو به جونگهی گفت:ته...

وقتی عضو هشتم بی تی اسی و اون عاشقته درخواستی☆p.4ظهر شده بود...

سه پاتر(درخواستی) P3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط