ویو ا.ت:
ویو ا.ت:
داشتیم تو جنگل قدم میزدیم
_جونگکوکی تو چقدر منو دوست داری؟
+خب...اومممم
_دیدی نمیتونی عشقت رو توصیف کنی
+نخیرم اینطور نیست من تورو به اندازه بزرگ ترین چیزی که وجود داره دوست دارم
_خب مثلا چی
+خب...همونو نمیدونم دیگه
_به نظر من بزرگترین چیزی که وجود داره آسمون همراه با همه کهکشان ها و سیاره هاشه
+آره دقیقا همون
_خب این اندازه ایه که من تورو دوست دارم چرا از رو من تقلید کردی؟
+اوکی پس من از آسمون هم بیشتر دوستت دارم
_می توووو
+تو از خلوتی و سکوت این جنگل خسته نشدی؟
_اتفاقا بخاطر همین سکوت و آرامشی که میده دوستش دارم
+منم آرامش رو دوست دارم ولی الان ازش خسته شدم...میای بریم اونطرف با ماشین دور بزنیم؟
_اوممم...باشه بریم
رفتیم و سوار ماشین شدیم جاده ای که طی میکردیم منظره خیلی قشنگی داشت و من داشتم همینطوری ازش لذت میبردم
_بکش پایین
+میخوای بخوری؟
_بیشور منحرف شیشه رو میگم
+اوک منم هوا رو میگم
_وای پشمام
شیشه رو داد پایین منم سرم رو بردم بیرون تا هوا بخورم
+بسه دیگه ا.ت بیا تو سرما میخوری
_نه عمرا
+میای یا بیارمت
_گفتم نه
جونگکوک شیشه رو داد بالا منم نزدیک بود گردنم بمونه لای شیشه پس سرم رو سریع آوردم تو
_چتههه
+یادت باشه از این به بعد به حرفم گوش کنی
حدودا بعد ¹⁰ مین به یه جایی رسیدیم که شلوغ بود از ماشین پیاده شدیم دیدیم تلکابین هم داره
_وایییی من میخوام سوار تلکابین بشممم
+تو که داشتی از سکوت جنگل لذت میبردی
_اوپاااااا لطفاااا (کیوت)
+بیا بریم تا نخوردمت
رفتیم و سوار یکی از تلکابین ها شدیم من تو تلکابین رو پاهای جونگکوک نشستم اونم کلاه هودیم رو درآورد و موهام رو ناز کرد
ویوش اونقدر قشنگ بود که من با تمام وجودم غرقش شده بودم
_بیا عکس بگیریم
+باشه
گوشیم رو درآوردم و یه سلفی گرفتیم
بعد چند دقیقه از تلکابین پیاده شدیم من هم گرسنم بود و هم سردم بود
_واییی هم گشنمه هم سردمه
+بیا بریم اونطرف یه رستورانه
اونطرف یه رستوران تو جنگل بود که میز ها و صندلی هاش رو تو جنگل چیده بودن
رفتیم سمت یکی از میز ها و روی صندلی نشستیم
+خب تو چی میخوری بیبی گرل
_اوممم...اون نودلا رو ببین به نظر میاد هم گرمن هم خوشمزه
+اوک بشین الان میگیرم میارم
جونگکوک رفت و نودل آورد بعدم با هم دیگه خوردیم و خیلی بهمون خوش گذشت....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
داشتیم تو جنگل قدم میزدیم
_جونگکوکی تو چقدر منو دوست داری؟
+خب...اومممم
_دیدی نمیتونی عشقت رو توصیف کنی
+نخیرم اینطور نیست من تورو به اندازه بزرگ ترین چیزی که وجود داره دوست دارم
_خب مثلا چی
+خب...همونو نمیدونم دیگه
_به نظر من بزرگترین چیزی که وجود داره آسمون همراه با همه کهکشان ها و سیاره هاشه
+آره دقیقا همون
_خب این اندازه ایه که من تورو دوست دارم چرا از رو من تقلید کردی؟
+اوکی پس من از آسمون هم بیشتر دوستت دارم
_می توووو
+تو از خلوتی و سکوت این جنگل خسته نشدی؟
_اتفاقا بخاطر همین سکوت و آرامشی که میده دوستش دارم
+منم آرامش رو دوست دارم ولی الان ازش خسته شدم...میای بریم اونطرف با ماشین دور بزنیم؟
_اوممم...باشه بریم
رفتیم و سوار ماشین شدیم جاده ای که طی میکردیم منظره خیلی قشنگی داشت و من داشتم همینطوری ازش لذت میبردم
_بکش پایین
+میخوای بخوری؟
_بیشور منحرف شیشه رو میگم
+اوک منم هوا رو میگم
_وای پشمام
شیشه رو داد پایین منم سرم رو بردم بیرون تا هوا بخورم
+بسه دیگه ا.ت بیا تو سرما میخوری
_نه عمرا
+میای یا بیارمت
_گفتم نه
جونگکوک شیشه رو داد بالا منم نزدیک بود گردنم بمونه لای شیشه پس سرم رو سریع آوردم تو
_چتههه
+یادت باشه از این به بعد به حرفم گوش کنی
حدودا بعد ¹⁰ مین به یه جایی رسیدیم که شلوغ بود از ماشین پیاده شدیم دیدیم تلکابین هم داره
_وایییی من میخوام سوار تلکابین بشممم
+تو که داشتی از سکوت جنگل لذت میبردی
_اوپاااااا لطفاااا (کیوت)
+بیا بریم تا نخوردمت
رفتیم و سوار یکی از تلکابین ها شدیم من تو تلکابین رو پاهای جونگکوک نشستم اونم کلاه هودیم رو درآورد و موهام رو ناز کرد
ویوش اونقدر قشنگ بود که من با تمام وجودم غرقش شده بودم
_بیا عکس بگیریم
+باشه
گوشیم رو درآوردم و یه سلفی گرفتیم
بعد چند دقیقه از تلکابین پیاده شدیم من هم گرسنم بود و هم سردم بود
_واییی هم گشنمه هم سردمه
+بیا بریم اونطرف یه رستورانه
اونطرف یه رستوران تو جنگل بود که میز ها و صندلی هاش رو تو جنگل چیده بودن
رفتیم سمت یکی از میز ها و روی صندلی نشستیم
+خب تو چی میخوری بیبی گرل
_اوممم...اون نودلا رو ببین به نظر میاد هم گرمن هم خوشمزه
+اوک بشین الان میگیرم میارم
جونگکوک رفت و نودل آورد بعدم با هم دیگه خوردیم و خیلی بهمون خوش گذشت....
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
۴.۴k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.