پاییز را ببین مثل زن ها نیست

پاییز را ببین. مثل زن ها نیست؟
هر دقیقه می‌بارد، می‌خروشد، آرام می‌گیرد، سرد و گرم میشود و گاهی هم سردرگم؛ انگار تکلیفش با خودش مشخص نیست.
خسته که میشود از رنگِ سبز، تغییر دکوراسیون می‌دهد، قلم مو را بر میدارد و زرد و قرمز میکند پیراهنِ درختان را.
غروب های جمعه اوج احساستش است. بی منطق و بی خیال، آنقدر شعر غمگین می‌خواند که حالِ آسمانش خاکستری و ابری ‌می‌شود.
وقتی که به یاد ظلمتِ زمستانِ سرد می افتاد، رقص کنان و لبخند زنان، از فرصت استفاده میکند و ساز گرما میزند.
همیشه رفتن ها و ناراحتی ها را پشت نقاب زرد و نارنجی خود پنهان میکند، رژ قرمز میزند،لبخند همیشگی اش را به رخ سرما میکشد و رسالتش این است که گاهی با زبان باد و رقص برگ ها این مهلکه را برای ما قابل تحمل سازد. غروب ها هم بی حوصلگی می‌آید سراغش و درد و غم ها و حرف های نگفته اش را آنقدر میبارد تا خالی شود.
پاییز،
زنی‌‌ست با رژ قرمز، پالتو نارنجی، زیبایی وصف نشدنی و لبخند هایی که پشتشان هزاران درد، پنهان شده است...
.
👤 #شقایق_جلیلی
دیدگاه ها (۳)

براىِ اتفاقِ خوبِ زندگى‌ات منتظر باش هر قدر كه لازم است! اصل...

می خندم، بلند تر از همیشه... به خودم می رسم، بیشتر از هر زما...

حِستون به این عکس چیه؟❤ . ✨ نظرتون؟

حتما که نباید دنبالِ مویِ کمند،چشم هایِ رنگی و ته ریشِ مردان...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط