میان آغوشهای نا امن

میانِ آغوش‌های نا اَمن،
دنبال امنیت می گردی !
کمی بایست ...
خود را در آغوش بکش ...
تا زمین کمی آهسته‌تر بچرخد،
تا سرگیجه‌ات کمتر شَود،
شاید دیگر نیازی نباشد
خود را به آغوشِ کسی بیاویزی !

تو هیچ وقت منتظر خودت نبودی
تا خود را در آغوش نکشی،
آغوشِ تونیز برای
کسی اَمن نخواهد شد !

کمی بایست،
خود را در آغوش بکش ...




...
دیدگاه ها (۲)

عقیقرنگ چشمان توست ترانه ای روشن کهجاری ستروی گندمزار موهایم...

#ببوس مراو بگذار طعم آبدار #بوسه_هایتسبز کند عاشقانه هایم را...

شعر هایمبه تمنای چشمان توستچشمهایت را نبندهستی ام به باد می ...

شبی ڪہ تو باشے و غزل باشد و "آغوش"..یڪ شب پر ازخاطره ونیڪ "س...

تک پارتی درخواستی

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۹ از آخرین باری که با او دعوا کرده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط