خوندن بدون لایکو کامنت حرامه

خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.

you and me
p16

که یهو تهیونگ از صندلی کنار تخت بلند شد و لپ ا/ت رو بوسید.
ا/ت عصبی از این کار تهیونگ میخواست سیلی به تهیونگ بزنه که تهیونگ لب باز کرد.

تهیونگ:فقط بعنوان رئیست بود. با لبخند

ا/ت:مرتیکه بزنم لهش کنم عوضیو ولی حس خوبی بود وای چقدر خوب بود.(تو ذهنش).
ولی نمیدونست به کجا خیره شده که با صدای تهیونگ به خودش اومد.

تهیونگ:خوشت اومده؟(با نیشخند)
ا/ت:الان همینما یه بلایی سرت میارم هاا.(عصبی)
تهیونگ خنده ای کردو از اتاق بیرون رفت.
ا/ت:ایش نه خیلی خوشم ازش میاد اینم هی دلبری میکنه اصن مگه رئیس با منشیش این چزارو داره؟
ا/ت دوباره به فکری طولانی رفت.

ویو تهیونگ.

خیلی خوب بوداما من چطور یهویی بوسش کردم به خودت بیا تهیونگ دفعه اخرته اخ بهتره برم کارای ترخیص رو انجام بدم.

ویو جونگکوک.

امشب قراره با دوست دخترم برم رستوران وایی خیلی ذوق دارم ولی گفت واسه اشنایی داداششو با خودش میاره، وایی چیکار کنم برم به یونهی بگم؟
اصن قبول میکنه باهام بیاد یا بازم میخواد درس بخونه؟ وای خداااا
رفتمو در اتاقشو زدم.
(تق تق)
تونهی:بیا تو

کوک اروم درو باز کرد سراز بین در رد کردو نگاهی به داخل انداخت.
تونهی:چته باز اومدی کرم بریزی؟
کوک:چی..نه فقط...
یونهی:من تورو میشناسم موزی .
کوک:خب میخواستم بگم..
یونهی:بنال دیگه.
کوک:امشب باهام میای بریم رستوران؟
یونهی:نچ برو بیرون.
کوک:اجی ترو خدا لطفا.
یونهی:برو بیرون نمیام.
کوک:میخواستم با دوست دخترم برم ولی داداششم اورده برا اشنایی.
یونهی همینکه فهمید داداششم اورده مودش عوض شد.
یونهی:خب داداش زودتر میگفتی میخوای با دوست دخترت باشی شب باهم بریم.
کوک:ینی الان راضی شدی ؟
یونهی:واسه چی راضی نشم وقتی با دوست دخترت میخوای خوش باشی.
کوک:باشه من رفتم ممنون اجی.
کوک از اتاق بیرون اومد تعجب کرد که بعد از حرفش قبول کرد ولی اهمیت ندادو رفت که برای شب اماده بشه.

(بیمارستان)

لایک ۲۰ کامنتا ۱۰
ادامه دارد....