خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت

✍خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتت
دیدم از بس ناز داری دل ز دفتر می بری
خواستم شعری بگویم عین چشم ناز تو
دیدم از مردم ، نگفته دین و باور می بری
خواستم جامی بنوشم،مست چشمانت شوم
لیک ترسیدم به مستی،دل تو بهتر می بری
خواستم تا ، گرم آغوش تو ، گرمایم دهد
دیدم ازبس داغتم، از کوره ام در می بری
خواستم جان را ، فدای مهربانی ات کنم
دیدم این نا قابل ست ؛ بی جامِ دیگر می بری
خواستم پا،پس کشم از بسکه میخواهم تو را
دیدمت در عشق پایی ؛ تا به آخر می بری🌸

#عاشقانه
#خاص
#ویسگون
#محمــــــد_ی_ز
دیدگاه ها (۰)

میخڪوب مےکند مرا موسیقے چشمهایتوقتے نڪَاهم مےڪنے تمامم پر مے...

♥️ℒℴνℯ♥️‏با اینکه ندیدمت . . .با اینکه دستهاتو نگرفتمبا اینک...

خرم آن روز کزین منزل ویران برومراحت جان طلبم وز پی جانان برو...

تو را جور دیگرے دوست دارماز نوع دوست داشتن های،ناب دو قلب.جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط