...

استاد سر جلسه‌ی ادبیات گفت:
- دلتنگی می‌دونید چیه؟
هر کسی تعریفش از دلتنگی متفاوت بود. استاد خندید و دستش رو تکیه زد به میز و گفت:
- شما دلتنگ‌ها رو چه به کلاس ادبیات، دلتون نشکست بعد هر بیتِ جدایی؟
یکی خندید، یکی بغض کرد، یکی اشک ریخت و همه به فکر تنها دلیل دلتنگی‌شان چشم بستند...
کلاس در سکوت بود که استاد صدایش لرزید، انگار او هم بغض داشت.
- به قول شاعر؛ که هنوز در خیالی و ندانمت کجایی.‌..
دیدگاه ها (۰)

...

...

...

...

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط