تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام دوست دارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم
بی تو جز گسترهایی بیکرانه نمیبینم
میان گذشته و امروز
از جدار آینهی خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش میبرند
تو را دوست میدارم
برای خاطر فرزانهگیات که از آن من نیست
به رغم همهی آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
میاندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من میتابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
#پل_الوار
برگردان: #احمد_شاملو
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم
بی تو جز گسترهایی بیکرانه نمیبینم
میان گذشته و امروز
از جدار آینهی خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش میبرند
تو را دوست میدارم
برای خاطر فرزانهگیات که از آن من نیست
به رغم همهی آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
میاندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من میتابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
#پل_الوار
برگردان: #احمد_شاملو
۷.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.