جایی مابین نماز مغرب و عشا بند میآید

جایی مابین نماز مغرب و عشا بند می‌آید!
گریه را میگویم...
مابین این دو میتوانم سکوت را احساس کنم،که در سراسر قبرستان تنم جاریست...
باید با حقیقت رو به رو شوم
زمان مانند بیلی که لحظه لحظه‌ی عمرم را میکَنَد
جلوتر می‌رود و می‌پیوندَد
به تمام زمان‌های سپری شده
به تمام زندگی‌های از دست رفته
میخواستم‌ جلوی کَندَن‌های بی‌امان این بیل را بگیرم
ولی سال‌ها بود
در اعماق قبری بودم که مرا یارای مقابله با این گذر زمان بی‌رحم نبود
زمان مرا کَند و کَند
حالا در این بیست و چند سالگیِ شوم
تمام شدم
و به زمانی می‌نگرم که جلوتر از من می‌رود...

#مهدیس_دانافر
دیدگاه ها (۴)

دوستم داشته‌باش…و نپرس چگونهو در شرم درنگ نکنو تن به ترس نده...

شده ام عین زمینهر بلایی ڪه سرم می آیدطبیعی ست

به نام فقر...،که بهش کلی عقده اویزونه،به نام فقر...،که خوردن...

این روزهاسرفه های پس از سیگار راسرخی چشمانم پس از اشک راپنها...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

https://wisgoon.com/p/VXDG551A2Lحمله ایسکمی گذرا، برخلاف سکت...

پست ویورس جی ❤️‍🔥✨پست : I had a long, long night, immersed i...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط