هیچ کس نمی توانست به عمق چشم هاش پی ببرد ...
هیچ کس نمی توانست به عمق چشم هاش پی ببرد ...
و من این را از همان اول دریافتم ...
قدم های بلند برمیداشت ,
اما جوری تربیت شده بود
که رفتارش با دیگران تفاوت داشت ...
دنیا را جدی تر از آن می دانست
که دیگران خیال می کنند ...
و من نمی دانم
آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت؟
آیا کسی می توانست بفهمد
که دوست داشتن او چه لذتی دارد،
و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟
آدم پر می شود ...
جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند ...
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد،
و هیچ گاه دچار تردید نشود ...
#عباس_معروفی
و من این را از همان اول دریافتم ...
قدم های بلند برمیداشت ,
اما جوری تربیت شده بود
که رفتارش با دیگران تفاوت داشت ...
دنیا را جدی تر از آن می دانست
که دیگران خیال می کنند ...
و من نمی دانم
آیا مادرش هم او را به اندازه ی من دوست داشت؟
آیا کسی می توانست بفهمد
که دوست داشتن او چه لذتی دارد،
و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟
آدم پر می شود ...
جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند ...
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد،
و هیچ گاه دچار تردید نشود ...
#عباس_معروفی
۲.۲k
۰۲ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.