زبانحال دختر حضرت مسلمع

زبانحال دختر حضرت مسلم(ع):

از هق هق نسیم شنیدم صدای تو
بابا فدای گریه ی" کوفه میای " تو 

اینجا همه برای سرت گریه می کنند
اینجا منم رقیه ی بزم عزای تو 

بابا شنیدم از همه جا سنگ خورده ای!
لابد نمانده است سری هم برای تو 

تو اولین شهیدی و من اولین یتیم
این اولین یتیم شهادت فدای تو 

آن ریسمان که دست علی را به کوچه بست
در کوفه بسته شد به سر و دست و پای تو 

جسم تو را چگونه به کوچه کشانده اند؟
ای کاش بود چادر من بوریای تو 

تا اینکه بی کفن نشوی بین کوچه ها
زینب چقدر نذر نموده برای تو 

زینب دو طفل دارد و تو هم دوتا پسر
آنها به جای زینب و اینها به جای تو 

بابا بمان به کوفه بیایم ببینمت
تا با دو دست بسته بیفتم به پای تو 

کوفه برای دیدن من معجری بیار
از غصه مُرد ؛ دخترک باحیای تو 

مویم سفید گشته و قدم خمیده است
بابا منم مسافر کرب و بلای تو 

تا زنده ام قسم به لب تشنه ات پدر
گریه کنم برای تو و ماجرای تو 


#شیعه
#محرم
#لبیک_یاحسین
#ارباب
#نوکر
دیدگاه ها (۱)

زمین کربلا اینجاست زینبدیار پر بلا اینجاست زینبتحمل می کنی؟ ...

ورود کاروان به کربلارنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیماین سفر ب...

کاروان عشق رسید...کربلا اماده ای؟ فرزند زهرا میرسدنور چشمان ...

"السابقون السابقون" ، صحرا ، عطش ، دریای خوننی ، نینوا ، لیل...

زندگی نامعلوم

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط