روزی که نوشتی

روزی که نوشتی
زندگی یعنی "من _ تو" ،
به اندازه ی آن خطِ باریک و کوچک
دلتنگت شدم ؛

و امروز
آن خط باریک
به اندازه ی خط کشی خیابان هاییست
که از تو دور شده ام ...

شعرهای غربتم، هر روز بی تمثیل‌تر
#شنبه‌های بی‌کسی از جمعه‌ها تعطیل‌تر

نارفیقان؛ من ز چشمان شما پی برده‌ام
هر که زهرش بیشتر، با قلب ما فامیل‌تر

قصه‌ی تکراری گندم، بنی‌آدم، هبوط...
هر کسی در این جهان هابیل‌تر، قابیل‌تر

سر به آغوشم بنه، تا بغض غربت بشکند
زیر باران می‌شود رنگین‌کمان تکمیل‌تر

دلخوشم با خاطر خوب تابستانی‌ات ...
ای زمستان نگاهت، شب به شب قندیل‌تر
دیدگاه ها (۸)

تو به دریا ریختی و من کماکان ماهی‌ام بازهم ای رود ! ممنون از...

یک زمان گوهری از سنگ محک ارزش داشتسخن پیر محل تا به فلک ارزش...

یک نگاهی به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها ...

در تمام رابطه ها، یک میخ لازم است!میخی که نگه دارد آدم زندگی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط