مافیای عاشق من

مافیای عاشق من🖤🌱
پارت 5

همچنان لاریسا ویو:
و دیدم داره درست میگم حق با اونه بنا بر این قبول کردم.
_اما هر اتفاقی بیوفته من از چشم تو میگیرم.
راوی:
با هم رفتن سمت میز پسرا.
٪حله ما کمکتون میکنیم؟
×واقعا؟ ما باید تا اخر عمر مدیونتون باشیم.
٪ن بابا این چ حرفیه.
×فقط فردا صبح اماده باشید ما میایم دنبالتون تا یه ماه خونه ی ما باید زندگی کنید.
_چ... چی؟ عمرن من خونه شما زندگی نمیکنم معلوم نیس چه نقشه ی پلیدی تو سرتون هس.
+ن نگران نباش.
_هوفف.
اینا رفتن خونه هاشون.
پرش زمانی به ساعت 7:26 خونه ی جنی و لاریسا.
_لپ تاپ رو برداشتی؟ اخه باید به پرونده ها برسم.
٪اره برداشتم بریم؟
_اوهوم. و.. ولی مطمئنی؟
٪اره میتونی بهم اعتماد داشته باشی.
راوی:
رفتن پایین و جیمین اومد واسه جنی درو باز کرد و جونگ کوک برای لاریسا.

لاریسا ویو:
و.. ولی اگ اینا همش یه تله باشه چی؟
اگه سرمون کلا بزارن چی؟
وای نه این جنی چقد بیخیاله. شیشه ی کوچیک مشروبی که تو کیفم بود رو برداشتم و سر کشیدم. اونا تا این صحنه رو دیدن تعجب کردن
×+جااان؟! الان داری مست میکنی؟
٪بابا اینو ولش کن انقد ظرفیتش بالاس ک اگه دوتا شیشه ی بزرگ الکل صد در صد بخوره بارم مست نمیشه.
+واقعا ک.
_واقعا که چی؟
+ها هیچ هیچی.فقط میشه یه سوال بپرسم؟
_بنال(سرد و یخی)
+یک چرا انقد سردی و دو به الکل اعتیاد داری؟
_به تو ربطی داره؟(سرد)
+ن همینجوری. میش بگی.
_خب من به هر کسی رو نمیدم و دلیلش اینه که به هیچ کس جز جنی و لئو بادیگاردم اعتماد ندارم و اینکه ن من به الکل اعتیاد ندارم ولی وقتایی ک حوصلم سر میره میخورم چون مست نمیشم(سرد و جدی)
+اها.
×جنی تو چطوری با این زندگی میکنی؟
٪بهش عادت کردم.
بعد 10 مین رسیدن عمارت.
دیدگاه ها (۰)

ببخشید دیر گذاشتم این پارت ولی بخاطر ابنکه دیر گذاشتم ی پارت...

مافیای عاشق من 🌱🖤پارت7لاریسا ویو: باورم نمیشد ما میخواستیم ب...

مافیای عاشق من 🖤🌱پارت۴جنی ویو:من نمیدونم چرا این لاریسا انقد...

مافیای عاشق من 🖤🌱پارت 3جونگ کوک ویو:تا اسم لئو رو شنیدم اتیش...

خسته و دربه در شهر غممشبم از هرچه شبه سیاه ترهزندگی زندون سر...

ولی من انقد حرص میخورم سر اینکه نویسنده قصدش از آوردن ایپک چ...

ساخت خودم کپی ممنوع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط