ارباب مغرورمن🤍
اربابمغرورمن🤍
#part_30
••••••••••••••••••••
-دیانارحیمی✨-
درحال بحث بودن که ارسلان زد به سیم آخر...
ارسلان:مامانت ساکت...فک کنم امروز فقط میخوای برینی با اعصاب من
دستمو رو بازوهای ارسلان کشیدم و اروم بهش گفتم
+عشقم اروم باش این چه وضع حرف زدنه
چشماشو بسته و نفس عمیقی کشید
-پاشو بریم دیانا
مامان:تا فهمیدی اونا دارن میان....نمیخوای عشقت بفهمه چه گذشته ای داشتی؟
-نه نمیخوام بفهمه بس میکنی؟
دیگه حرفی نزد و به من گفت برم مانتومو تنم کنم
حاضر شدم و ارسلان بدون خدافظی رفت
+فک کنم امروز زیاد حالش خوب نیس....خدافظ
روشو برگردوند و با لحن تندی جوابمو داد
مامان:به سلامت
رفتم و سوار ماشین شدم
دیدم ارسلان آرنجشو تیکه داده به در ماشین و انگشتاش رو پیشونیشه
دستمو روی دست راستش که رو دنده بود گذاشتم
+حالت خوبه؟
-نه
+ارسلان جریان چیه
سرشو چرخوند طرف من و با اخم و داد جوابمو داد
-حالا تو میخوای شروع کنی
+اروم ارسلان چته
-من چمه؟شما چتونه؟دست از سرم وردارین
حق دادم که اعصبانیه واسه همین ادامه ندادم ولی از اینکه بی دلیل سرم داد زد ناراحت شدم
دستمو از رو دستش ورداشتمو و سرمو تکیه آدم به پنجره
ارسلان حرکت کرد که دیدم سمت خونه نمیره
+کجا میری
-......
+با توعم میگم کجا میری
-ببند دهنتو
#part_30
••••••••••••••••••••
-دیانارحیمی✨-
درحال بحث بودن که ارسلان زد به سیم آخر...
ارسلان:مامانت ساکت...فک کنم امروز فقط میخوای برینی با اعصاب من
دستمو رو بازوهای ارسلان کشیدم و اروم بهش گفتم
+عشقم اروم باش این چه وضع حرف زدنه
چشماشو بسته و نفس عمیقی کشید
-پاشو بریم دیانا
مامان:تا فهمیدی اونا دارن میان....نمیخوای عشقت بفهمه چه گذشته ای داشتی؟
-نه نمیخوام بفهمه بس میکنی؟
دیگه حرفی نزد و به من گفت برم مانتومو تنم کنم
حاضر شدم و ارسلان بدون خدافظی رفت
+فک کنم امروز زیاد حالش خوب نیس....خدافظ
روشو برگردوند و با لحن تندی جوابمو داد
مامان:به سلامت
رفتم و سوار ماشین شدم
دیدم ارسلان آرنجشو تیکه داده به در ماشین و انگشتاش رو پیشونیشه
دستمو روی دست راستش که رو دنده بود گذاشتم
+حالت خوبه؟
-نه
+ارسلان جریان چیه
سرشو چرخوند طرف من و با اخم و داد جوابمو داد
-حالا تو میخوای شروع کنی
+اروم ارسلان چته
-من چمه؟شما چتونه؟دست از سرم وردارین
حق دادم که اعصبانیه واسه همین ادامه ندادم ولی از اینکه بی دلیل سرم داد زد ناراحت شدم
دستمو از رو دستش ورداشتمو و سرمو تکیه آدم به پنجره
ارسلان حرکت کرد که دیدم سمت خونه نمیره
+کجا میری
-......
+با توعم میگم کجا میری
-ببند دهنتو
۲.۷k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.