فیلم سینمایی همسفر یادتونه ، اگر اون زمان نبودین و روی پر
فیلم سینمایی همسفر یادتونه ، اگر اون زمان نبودین و روی پرده ی سینما ندیدین حتما یا با ویدئو یا از شبکه های ماهواره ای دیدین ، هنوز هم اون رستورانی رو که در جاده ی چالوس اونشب گوگوش و بهروز تووش خوابیدن هست البته با ساختمان جدید و زیباتر و اسمشو گذاشتن رستوران همسفر .
یادتونه بهروز توی اون فیلم یه آدمی بود بچه ی جنوب شهر و آس و پاس و بخارطر 70 هزار تومن رفت گوگوش را برگردونه خونه شون و اما منظورم اون شبیه که دوتایی با هم تووی رستوران همسفر خوابیدن و حتی صاحب رستوران همه چیز را براشون مهیا کرد و دختره هم که بدش نمی اومد گفت :
گوگوش: تو زن داری؟
بهروز: نه بابا زنمون کوجا بود
گوگوش: نامزد داری؟
بهروز: رفتم خدمت برگشتم حامله بود
گوگوش: یعنی تا حالا عاشق نشدی؟
بهروز: اه نه بابا نه قربونت، بیگیر بخواب
عشق کدوُمه؟
اه انگُولکمُون نکن نذار یاد اون چیزهایی که نداریم بیوفتیم
مصبتو شکر، هر چی خورده بودیم پرید، اَه ما کجاییم تو کجایی، بزار بگیریم بخوابیم
و بعد هم بهروز یعنی اون جوانک لات پشت شو کرد به گوگوش و تا صبح هم گرفت تخت خوابید ، حالا منظور مقایسه هست ، چند شب پیش جایی مهمون بودیم سریال تنهایی لیلا رو می دیدیم ، یارو محمد که بعدا شد شوهر لیلا ، معلم قرآن و داخل امامزاده ، هی وسوسه میشه و برای اینکه نره سراغ لیلا پنج تا انگشت خودشو با آتش می سوزونه ، بابا اگه تو مرد خدایی و فارغ از دنیا خب بگیر مثه بچه ی آدم بخواب دیگه دست سوزاندن نداره ،
واقعا که یه ضرب المثلی بود که این روزها کمتر کسی بکار میبره
"خونه ی ملا بخور .... اما خونه ی لوطی بخواب " ....
یا حق ...
یادتونه بهروز توی اون فیلم یه آدمی بود بچه ی جنوب شهر و آس و پاس و بخارطر 70 هزار تومن رفت گوگوش را برگردونه خونه شون و اما منظورم اون شبیه که دوتایی با هم تووی رستوران همسفر خوابیدن و حتی صاحب رستوران همه چیز را براشون مهیا کرد و دختره هم که بدش نمی اومد گفت :
گوگوش: تو زن داری؟
بهروز: نه بابا زنمون کوجا بود
گوگوش: نامزد داری؟
بهروز: رفتم خدمت برگشتم حامله بود
گوگوش: یعنی تا حالا عاشق نشدی؟
بهروز: اه نه بابا نه قربونت، بیگیر بخواب
عشق کدوُمه؟
اه انگُولکمُون نکن نذار یاد اون چیزهایی که نداریم بیوفتیم
مصبتو شکر، هر چی خورده بودیم پرید، اَه ما کجاییم تو کجایی، بزار بگیریم بخوابیم
و بعد هم بهروز یعنی اون جوانک لات پشت شو کرد به گوگوش و تا صبح هم گرفت تخت خوابید ، حالا منظور مقایسه هست ، چند شب پیش جایی مهمون بودیم سریال تنهایی لیلا رو می دیدیم ، یارو محمد که بعدا شد شوهر لیلا ، معلم قرآن و داخل امامزاده ، هی وسوسه میشه و برای اینکه نره سراغ لیلا پنج تا انگشت خودشو با آتش می سوزونه ، بابا اگه تو مرد خدایی و فارغ از دنیا خب بگیر مثه بچه ی آدم بخواب دیگه دست سوزاندن نداره ،
واقعا که یه ضرب المثلی بود که این روزها کمتر کسی بکار میبره
"خونه ی ملا بخور .... اما خونه ی لوطی بخواب " ....
یا حق ...
۱۴.۵k
۰۵ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.