و خاطرات


و خاطرات ...
نه مجالِ گریز می‌‌دهند
نه رخصتِ خلوتی
خاطرات روحِ تو را میدرند
در رخوتِ سردِ   روز هایت
چنان بارانی ات می‌‌کنند
که برگ ریزان سهم تو میشود
خاطرات از تو و لحظه‌هایت عبور می‌‌کنند
میدوی
و می‌دوند
و نمیدانی کدامیک زنده تر است...
دیدگاه ها (۰)

🔸🔸🔸تو حادثه نبودی…تفسیرِ ناتمامِ آفرینش بودینه در آغاز جا می...

🔸🔸🔸بی‌تو،جهان شبیه واژه‌ای‌ستبی‌ریشهمعنایی کهاز خود تهی شده،...

🩵🩵🩵🩵🩵با آسمان سخن می گفتمو گمان می کردمصدایت از بلنداست؛من ،...

با تو بودن خوبستتو چراغی ، من شبکه به نور تو ، کتاب تن توو ک...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط