شب مهیای نماز است و دلم در آب و تاب

...
شب مهیای نماز است و دلـم در آب و تاب
تا سحر غرق دو چشمان تو و غرق در آب
بوسه‌ها رویای‌شب‌ها می‌شوند و اشک من
رود بی تابی که می‌لـغزد کنـار این حجاب
باز کن پیراهنت را مذهـب من کـفر نیست
گم‌شدم درشور این‌عشق درنمازم یا عتاب
بـی مهـابـا آمـدی و صـید کـردی قلـب مـن
حال با این‌درد چون یک قصه‌ام بین کتاب
بیت‌هـای شعر شب‌هـایم فراموشی شـدند
مانـده ام در انتظـارت درد دل را بـاز یـاب
ای دل بی‌تاب با من از تب این‌هجر مگوی
روزه‌ام را‌کرده‌ای با چشم‌مست‌خود خراب
بیـن این افسون گران تو شـعر پایان مـنی
صـد هـزار استغفراله دیـن من دادی به آب
روزه‌ام صد روزه‌شد رود لبم‌خشکید رفت
عاقبت دیـوانه خود را چنین کردی خراب
ای«ندا»هم‌دین‌خود دادی‌وهم‌دل‌ ماند غم
واکن این‌بندی که‌کرده روح‌تو دراین نقاب #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۲)

...غـم از این دل بـرود گـر تو کـنارم باشینیمه شب شاعـره ی بز...

...آتشی انداخت بر جانم همان چشمان توکـودک دل غـرق شـد در بیـ...

...دل به دام هوس افتاد بسوزد این دلچون‌نگاهم به تو افتاد بسو...

...دل من لک زده یک لحظه دیدار تو راتن مستـم شده زندانی چشمان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط