غم از این دل برود گر تو کنارم باشی

...
غـم از این دل بـرود گـر تو کـنارم باشی
نیمه شب شاعـره ی بزمـم و یارم باشی
هجر تو کرده پریشان و دلم بیدار است
شـور از کـف بـرود گـر تـو نگـارم باشـی
همه جا سبز ولی باغ دلم در تب و سـرد
شـوره‌زار اسـت بسی کاش بهـارم باشی
در خودم مضطربم از غـم تنهایی و درد
اشک بر دیـده روان گر شـب تارم باشی
چهره‌ای غـم‌زده از فکر تو در شـام سیه
شمع سوزان شـده‌ام بلکه به کارم باشی
هیچ‌پرسی‌چه‌کشیدم من‌ازاین‌هجرچرا؟
من اسیرم تو گمان کردی شکارم باشی؟
این تن خسته و این کلبه آمال من است
سر دهـم از غم تو این که محـالم باشی
یار من کاش در این لحظه بیایی به برم
دسـت بر دل بنــهی اوج دوامـم بـاشـی
خسته توست «ندا»جز تو ندارد به‌خیال
تـا کـه آواره‌ام این درد تو حرامـم باشی #سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۱۲)

...آتشی انداخت بر جانم همان چشمان توکـودک دل غـرق شـد در بیـ...

...ابروانت خنجری گـردید و قلبم را شکستاین‌چه رسمی بود آوردی‌...

...شب مهیای نماز است و دلـم در آب و تابتا سحر غرق دو چشمان ...

...دل به دام هوس افتاد بسوزد این دلچون‌نگاهم به تو افتاد بسو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط