دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب



♥️♥️:♥️♥️

دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب

عاجز آمد که مرا چاره‌ی درمان تو نیست

دیدگاه ها (۰)

‌‌تصور کن که من در یک شب آرام و بارانیتورا می بینمت در کوچه ...

‌‌♥️♥️:♥️♥️در آغوش هم در این دایره بی پایانمن امتداد توام یا...

درین محاکمه تفهیم اتهامم کنسپس به بوسه‌ی کارآمدی تمامم کناگر...

‌♥️♥️:♥️♥️سیلِ دریادیده هرگز برنمی‌گردد به جوینیست ممکن هر‌ک...

در حسرت دیدار تو.....

در حسرت دیدار تو آواره ترینم☺️❤️‍🩹🫵🏻

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط