چند پارتی ۱

هوپ

چیهوپ:پرونده های قصای من همینابود
ات:بلهه
چیهوپ:درسته با پول میشه حلش کرد اما یه بار امتحان ضرر نداره
ات:بله ولی اگه یادتون باشه من قرار بود یه ماه برم تایلند دیدار
چیهکپ:نیاز به دروغ نیست میدونم همه چی رو
ات:قربان

چیهوپ:تاکید می‌کنم همه چی رو حالاهم خانومه جانگ بفرمایید اتاق تون

ات:چی ببخشید فامیل من هوانگ هست

چیهوپ درحالی که فک دختر رو گرفت و به سمت بالا آورد لب زد

:میدونم
ات:پس ،

ات لحظه ایی یاد حرف سر خدمتکار افتاد ۵ سال قبل دختری که با تموم جون میخواست رو به طور اتفاقی یا شاید هم عمدی ،
موجب تصادف و فراموشی اون شد
همه میگفتن من شبیه اونم یعنی واسه همین وایستا من

ات:قربان اون خواهر دو قلوی من بود دختری که شما باهاش

برخورد لب هاش با لب های رئیس سرد و همیشه عصبیش هنگ کرد

هوپ جدا شد اما ات

اسرار گذشته راز های خونین
دیدگاه ها (۱)

چند پارتی ۲

تک پارتی

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

سلاممم🎀🎀🎀ویو ات: منتظر بودم که تهیونگ غذا رو بیارهتق تق تق ا...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط