هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part8
_بهتره از جاتون تکون نخورید چون محاصره شدین
پسرا بیایین بیرون
فلش بک...
_از، خواب پریدم ساعت 2 نصف شب بود رفتم تو پذیرایی تا اب بخورم دیدم پسرا بیدارن
چرا بیدارین؟
جیمین: ما یه نقشه داریم
_اون وقت چه نقشه ای؟
جیمین: صبح میزاریم مینجی فرار کنه
_نمیشه که..
جیمین: تعقیبش میکنیم..
_واو... اوکی...
فلش بک الان...
_خب رییستون کجاست.. و اینکه خاهرم حتی یه تار موش کم شده باشه زنده به گورتون میکنم
هانا: یه دیقه زر نزن بابااا
تهیونگ: تند نرو چاگیا
هانا: اههه چندش خفه شو
_میگممم رییستون کجاست(داد)
+تند نرو جؤن از پله ها رفتم پایین جیا هم پشت سرم اومد... این وقت صبح چرا دادو بیداد راه انداختی مگه ما مسخره ی توییم
_ببین دختره ی هرزه (اسلحه رو گرفت رو سرش)قبل از اینکه بیای خاهر منو بدزدی باید با خودت فکر میکردی با کی طرفی
+ببین تند نرو جؤن
_خفهه شووو(عربده)
جیا: داداش بس کن لطفا و از اینجا برو
_چی؟ منظورت چیه؟
جیا: نمیخام دیگه پیش پدر زندگی کنم و اینجا به عنوان یه دختر که به گروگان گرفته شده زندگی میکنم من نمیخام دیگه تو اون خونه زجر بکشم...


شرط 35 لایک
30 کامنت

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۶۲)

هفتمین عشق Part 7جین: کی خاهرشو دزدیده؟ _میکشمش کی بود شوگا:...

هفتمین عشق Part 6+مینجی کجاستتتت جیا: عه منظورت همون لباس صو...

پارت ۱۹ویو رزی:کم کم چشمامو باز کردم دیدم صبح شده بلند شدم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط