P15
P15
ویو ا/ت :
وقتی دیدمش هرچی داشتم و نداشتم ریخت
اون ...اون الکس بود ( دوست قدیمی ا/ت)
ا/ت : ال...ال...آلکسسسسس
الکس : به به سلام ا/ت خانم چطوری ( چشمک )
ا/ت : دلم برات تننننگگگگ شده بوووووووود ( دو نفر اونور به خاطر تو همو میکشن تو این یارو رو بغل میکنی )
ا/ت : هوی راجب الکس درست بحرف !
ادمین: میدونی که داستان دست منه پس خفه برو نقشتو بازی کن .
ویو ا/ت :
کلی نشستم باهاش حرف زدم چقدر بزرگ شده بود چقدر خوشتیپ شده بود
* ۲ ساعت بعد
ا/ت :
همینطوری غرق حرف زدن بودیم که یکی دستشو گذاشت رو شونم
_ : اینجا چه کار میکنی ؟
+ : به تو ربطی نداره ...
_ : تو ادمنمیشی ( غرش و حالت بم )
+ : راستش یکم ترسیدم و آروم گفتم پیش دوستم نشستم دارم میحرفم باش
_ : عا اوکی پاشو بیا تو تهیونگ میخواد ببینتت
+ : باش میام ..
* بیمارستان
ویو ا/ت :
رفتم و نشستم رو صندلی تا بزارن برم تو
* فلش بک
ویو جونگکوک
رفتم اتاق تهیونگ ..
تهیونگ : ا/تت خوش او.....
که با دیدن من حرفش نصفه موند
_ منتظر ا/ت بودی؟؟
تهیونگ : عا ( سرد )
_ : ببین تهیونگ ا/ت مال منه بهت نمیدمش اگه اومد توی اتاقت ببینم بهش حرفای عاشقانه میزنی همینجا خاکت میکنم
فهمدیییییی؟
تهیونگ : عا ( سرد )
* پایان فلش بک
ویو ا/ت
رفتم و داخل نشستم تهیونگ همش داشت منو نگاه میکرد
تهیونگ : ا/ت
+ : جانم
تهیونگ : اممم... خواستم بگم ...
+ : تهیونگ منم دوست دارم (:
تهیونگ : ....
* جونگکوک پشت در وایساده بود و با این حرف ا/ت یه سطل یخ انگار ریختن روش
تهیونگ رفت جلو و لبای ا/ت رو سطحی بوسید مخواست مک بزنه که جونگکوک درو با پا محکم هول داد که باعث شد ا/ت و تهیونگ دو متر بپرن بالا ...
_ : کصاااافت مگه نگفتم ازش فاااااصله بگیر
+ : هوی چی داری میگی جونگکوک چرا اینجایی تو
_ : خفههههههههه ششووووووووو توووووووو
جونگکوک یه مشت خوابوند تو صورت تهیونگ ( الهی بگردم )
دست ا/ت گرفت و بردش بیرون
طوری دستای ا/ت رو فشار میداد که داشت قطع میشد
ا/ ت : جونگکوک عاااااایییی دستم درد ک
گرفت وایساااااااااا اخخخخخ
_ : صدات در بیاد میگیرم میکشمت
* رفتن خونه جونگکوک
+ : برای اولین بار بود خونه جونگکوک رو میدیدم ولی از شدت دست دردم زیاد به دور و ور توجه نکردم
رفتیم داخل خونه منو هول داد افتادم روی میز دستم خیلی درد میکرد نمیتونستم تحمل کنم دردشو یهو یکی از طبقه بالا اومد پایین ....
لااااایک فااااالووووو🔗🩷🥹
ویو ا/ت :
وقتی دیدمش هرچی داشتم و نداشتم ریخت
اون ...اون الکس بود ( دوست قدیمی ا/ت)
ا/ت : ال...ال...آلکسسسسس
الکس : به به سلام ا/ت خانم چطوری ( چشمک )
ا/ت : دلم برات تننننگگگگ شده بوووووووود ( دو نفر اونور به خاطر تو همو میکشن تو این یارو رو بغل میکنی )
ا/ت : هوی راجب الکس درست بحرف !
ادمین: میدونی که داستان دست منه پس خفه برو نقشتو بازی کن .
ویو ا/ت :
کلی نشستم باهاش حرف زدم چقدر بزرگ شده بود چقدر خوشتیپ شده بود
* ۲ ساعت بعد
ا/ت :
همینطوری غرق حرف زدن بودیم که یکی دستشو گذاشت رو شونم
_ : اینجا چه کار میکنی ؟
+ : به تو ربطی نداره ...
_ : تو ادمنمیشی ( غرش و حالت بم )
+ : راستش یکم ترسیدم و آروم گفتم پیش دوستم نشستم دارم میحرفم باش
_ : عا اوکی پاشو بیا تو تهیونگ میخواد ببینتت
+ : باش میام ..
* بیمارستان
ویو ا/ت :
رفتم و نشستم رو صندلی تا بزارن برم تو
* فلش بک
ویو جونگکوک
رفتم اتاق تهیونگ ..
تهیونگ : ا/تت خوش او.....
که با دیدن من حرفش نصفه موند
_ منتظر ا/ت بودی؟؟
تهیونگ : عا ( سرد )
_ : ببین تهیونگ ا/ت مال منه بهت نمیدمش اگه اومد توی اتاقت ببینم بهش حرفای عاشقانه میزنی همینجا خاکت میکنم
فهمدیییییی؟
تهیونگ : عا ( سرد )
* پایان فلش بک
ویو ا/ت
رفتم و داخل نشستم تهیونگ همش داشت منو نگاه میکرد
تهیونگ : ا/ت
+ : جانم
تهیونگ : اممم... خواستم بگم ...
+ : تهیونگ منم دوست دارم (:
تهیونگ : ....
* جونگکوک پشت در وایساده بود و با این حرف ا/ت یه سطل یخ انگار ریختن روش
تهیونگ رفت جلو و لبای ا/ت رو سطحی بوسید مخواست مک بزنه که جونگکوک درو با پا محکم هول داد که باعث شد ا/ت و تهیونگ دو متر بپرن بالا ...
_ : کصاااافت مگه نگفتم ازش فاااااصله بگیر
+ : هوی چی داری میگی جونگکوک چرا اینجایی تو
_ : خفههههههههه ششووووووووو توووووووو
جونگکوک یه مشت خوابوند تو صورت تهیونگ ( الهی بگردم )
دست ا/ت گرفت و بردش بیرون
طوری دستای ا/ت رو فشار میداد که داشت قطع میشد
ا/ ت : جونگکوک عاااااایییی دستم درد ک
گرفت وایساااااااااا اخخخخخ
_ : صدات در بیاد میگیرم میکشمت
* رفتن خونه جونگکوک
+ : برای اولین بار بود خونه جونگکوک رو میدیدم ولی از شدت دست دردم زیاد به دور و ور توجه نکردم
رفتیم داخل خونه منو هول داد افتادم روی میز دستم خیلی درد میکرد نمیتونستم تحمل کنم دردشو یهو یکی از طبقه بالا اومد پایین ....
لااااایک فااااالووووو🔗🩷🥹
۳۳.۲k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.