درخواستی
#درخواستی
#چان
روز عروسیتون چطوریه؟p2
داشتید بهم نگاه میکردین که صدای جمعیت بلند شد
# ببو*سش.... ببو*سش
چان نگاهشو به تویی داد که عین لبو سرخ شده بودی و گفت
_خب عزیزم نمیتونیم به حرف مردم نه بگیم.
سرشو خم کردو بوسه ای آروم روی لبهات
کاشت
چند مین بعد
سونگمین ☆ هعی بابابزرگمون دوماد شده
هیونجین♡ پیر مرد مبارک باشه
ویو ا.ت
داشتی با خالت حرف میزدی که متوجه صدای جیغ جیغ کسی شدی ، برگشتیو پشتتو نگاه کردی و دیدی که چان داره با دمپایی دنبال سونگمینو هیونجین میکنه . توام که بیکار، نشستی رو مبل نگاشون میکردی که خالت پف فیل آوردو باهم نشستین نگاشون کردید
بدون شک برای تو و چان اون شب یه شب رویایی بود
#چان
روز عروسیتون چطوریه؟p2
داشتید بهم نگاه میکردین که صدای جمعیت بلند شد
# ببو*سش.... ببو*سش
چان نگاهشو به تویی داد که عین لبو سرخ شده بودی و گفت
_خب عزیزم نمیتونیم به حرف مردم نه بگیم.
سرشو خم کردو بوسه ای آروم روی لبهات
کاشت
چند مین بعد
سونگمین ☆ هعی بابابزرگمون دوماد شده
هیونجین♡ پیر مرد مبارک باشه
ویو ا.ت
داشتی با خالت حرف میزدی که متوجه صدای جیغ جیغ کسی شدی ، برگشتیو پشتتو نگاه کردی و دیدی که چان داره با دمپایی دنبال سونگمینو هیونجین میکنه . توام که بیکار، نشستی رو مبل نگاشون میکردی که خالت پف فیل آوردو باهم نشستین نگاشون کردید
بدون شک برای تو و چان اون شب یه شب رویایی بود
۹.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.