رز قزمز. p11
اسلاید ۲ لباس ا/ت ۳ بچه ها بین بگ اینه فقط رنگ های دیگه رو تصور کنید .
رفتم پایین منتظر کوک بودم ازش خواسته بودم که از نامجون کلید خونه یونگی رو بگیره کو ک رسید =سلام ا/ت ÷سلام بریم =بریم . سوار ماشین شدیم و رفتیم که بین بگ بخریم و۷ تا بین بگ به رنگ میکروفون هاشون خریدم و یدونه بین بگ هن برای من ابرنگی گرفتیم رفیتم سمت خونه یونگی خوشبختانه خونش تمیز بود بین بگ هارو اوردن جلوی تلویزیون چیدم تنقلات درست کردم و همینطور غذا هوا تاریک شده بود تقریبا که کادویی که سفارش داده بودم رسید کیک نارنگی هم اومد ÷خب تموم شد بزار زنگ بزنم به تهیونگ ببینم کجان الو کجایین ×نزدیکیم چراغ رو خاموش کردیم و پشت در وایسادیم بوم سوپرایز و شروع کردم به خوندن تولدت مبارک تولدت مبارک گربه کیوت تولدت مبارک .
ویو یونگی .
از صبح بچه ها اشاره ای به تولدم نکرده بودن و خوب بود که یهوبعد از کار گفتن بریم خونه من منم گفتم باشه رسیدم خونه درو که باز کردیم ا/ت و جونگ کوک رو دیدم که داشتن تولدت مبارک میخوندن
رفتم پایین منتظر کوک بودم ازش خواسته بودم که از نامجون کلید خونه یونگی رو بگیره کو ک رسید =سلام ا/ت ÷سلام بریم =بریم . سوار ماشین شدیم و رفتیم که بین بگ بخریم و۷ تا بین بگ به رنگ میکروفون هاشون خریدم و یدونه بین بگ هن برای من ابرنگی گرفتیم رفیتم سمت خونه یونگی خوشبختانه خونش تمیز بود بین بگ هارو اوردن جلوی تلویزیون چیدم تنقلات درست کردم و همینطور غذا هوا تاریک شده بود تقریبا که کادویی که سفارش داده بودم رسید کیک نارنگی هم اومد ÷خب تموم شد بزار زنگ بزنم به تهیونگ ببینم کجان الو کجایین ×نزدیکیم چراغ رو خاموش کردیم و پشت در وایسادیم بوم سوپرایز و شروع کردم به خوندن تولدت مبارک تولدت مبارک گربه کیوت تولدت مبارک .
ویو یونگی .
از صبح بچه ها اشاره ای به تولدم نکرده بودن و خوب بود که یهوبعد از کار گفتن بریم خونه من منم گفتم باشه رسیدم خونه درو که باز کردیم ا/ت و جونگ کوک رو دیدم که داشتن تولدت مبارک میخوندن
۲.۳k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.