به عالم هیچ عیشی را از این خوش تر نمی دانم
به عالم هیچ عیشی را از این خوشتر نمیدانم
که جام از من تو بستانی و من کام از تو بستانم
نمیدانم چه عشق است این که یک جا کند بنیادم
نمیدانم چه سیل است این که یک سر ساخت ویرانم
من از دردت به حال مردن افتادم بگو تا کی
نمیپرسی ز احوالم نمیکوشی به درمانم ..
که جام از من تو بستانی و من کام از تو بستانم
نمیدانم چه عشق است این که یک جا کند بنیادم
نمیدانم چه سیل است این که یک سر ساخت ویرانم
من از دردت به حال مردن افتادم بگو تا کی
نمیپرسی ز احوالم نمیکوشی به درمانم ..
۷۹.۴k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹