عشق دروغfalse love

#عشق دروغ\false love//
part:³

تهیونگ:جونگ کوک میخواستم بگم...
جونگ کوک:بگو
تهیونگ:راستش از گفتنش خجالت میکشم
جونگ کوک:راحت باش ما الان رفیقیم

تهیونگ:
راستش میخواستم بهش بگم که عاشقش شدم ولی میترسیدم..میترسیدم کاری کنم که حتی دوستیمون به هم بخوره ولی نمیتونستم تو خودم نگه دارم پس دل و زدم به دریا و...

تهیونگ:جونگ کوک من...من...من ازت خوشم میاد..
جونگ کوک:چی؟
تهیونگ:منظورم اینه عاشقت شدم بهت علاقه دارم...
جونگ کوک:(با شک به تهیونگ نگا میکنه)خب راستش منم میخواستم یچیزی بگم
تهیونگ:بگو..
جونگ کوک:منم ازت خوشم میاد

تهیونگ:
تا این رو گفت انگار کل دنیا رو بهم دادن میدونستم این کاری که دارم میکنم خوب نیست میدونستم با قوانین جور درنمیاد...

تهیونگ:(لبش رو میزاره رو لب جونگ کوک)
جونگ کوک:(همکاری میکنه)
بعد چند مین از هم جدا میشن

ببخشین خیلی کم بود تو شرایطی بودم همینو به زور نوشتم پارت بعدی جبران میکنم
حمایت یادتون نره😊💗
دیدگاه ها (۴)

#عشق دروغ\\false love//part:⁴جونگ کوک:وقتی بوسیدتم ی حس عجیب...

به حرفم گوش ندادی میدونستم همه چی خراب میشه دارلینگ!

تو کامنتا بگو چیه؟خودم: اون دوسم نداره و اون زنده نیست💔

ما قبلا خیلی صمیمی بودیم ولی ادما میتونن از چیزی که میشناسی ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط