پارت⁴
پارت⁴
دکتر:ببینم وقتی کار میکردین سردرد هم داشتین؟
میا:بعضی اوقات
جیمین با این حرف میا با عصبانیت بهش نگوه کرد
دکتر:خب این مشکل قابل درمانه ولی خیلی طول میکشه تا درست بشه اما ی راه دیگه اینکه که..
جیمین:چی دکتر؟
دکتر:اینه که عمل کنن ولی فعلا میتونن عینو بزنن
جیمین:ممنون *بعد از گرفتن برگه از اتاق دکتر اومدن بیرون*
جیمین رو به منشی:خانم ببخشید این ..
منشی:بله همراهم بیاین *منشی اینارو برد توی ی اتاق پر از عینک*خوب هر کدوم از فِرِم هارو میخواین انتخاب کنین
میا:ممنون
جیمین:بیا اینو انتحان کن
میا:اوکی..
..بعد انتخاب عینک و سفارشش از مطب زدن بیرون:/
میا:جیمین؟
جیمین:هیسسسسسس چیزی نگو
میا:اخه ..
جیمین:میا.. لطفا.. چیزی.. نگو *شمرده شمرده*
میا میدونست وقتی جیمین عصبی میشه به طور عجیبی اروم رفتار میکنه ولی تازه این اولشه...
..خونه..
میا:جیمین؟
جیمین:چرا بهم نگفتی؟
میا:خوب؟؟
جیمین:خوب چی؟
میا:خوب، نمیخواستم نگران بشی
جیمین:ولی این کارت خیی اشتباه بود*بلند*
میا از ترسش چیزی نگفت و سشرو انداخت پایین
جیمین:یعنی اون مسابقه لعنتی از چشمای تو مهم ترو و واجب تر بود؟
میا چیزی نگفت، البته چیزی برای گفتن هم نداشت
جیمین:حرف نمیزنی نه؟
میا: ...
جیمین:باشه از این به بعد حق نداری سمت اون لبتام لعنتیت بری
میا:اما ...
جیمین:ولی و اما و اگر نداریم تا اصلاع ثانوی لپ تاپ جابعالی پیش من میمونه(انگار گوشیه🤣)
میا:وی من نمیتونم
جیمین:نمیتونی چی ها؟نمیتونی چی؟*داد*
اینقدر سرت توی اون لعنتی بود که حتی به چشمای خودتم رحم نکردی حالا هم نمیتونی بدون اون اره؟ بهتر اصلا از این به بعد خبری از کار با سیستم نیست
میا خیلی ناراحت شد و زد زیر گریه
جیمین م چیزی نگفت و رفت توی اتاق و لپ تاپو برداشت و گذاشت ی گوشه که دست میا بهش نرسه
از این ناراحت بود که فرشتشو به گریه انداخته ولی حق داشت که باهاش اون رفتارو بکنه وگرنه میا با این کاراش دستی دستی چشماشو کور میکرد
بعد خروج جیمین از اتاق میا وارد اتاق شد و درم پشت سرش بست
..یه هفته بعد روز مسابقه..
میا:توی این ی هفته با جیمین قهر کرده بودم و اصلا باهاش حرف نمیزدم
چرا نمیزاره من کار کنم؟ مگه دست خودم بود که چشمام ضعیف شد ها؟؟
امروز روز مسابقه خیلی استرس دارم جیمینم همراخم نیومده بود همیشه وقتی مضطرب بودم جیمین ارومم میکرد ولی الان اون نیست که ارومم کنه دستام داشت میلرزید .
مجری:خوب امروز روز اعلام نتیجست و قراره بعترین برنامه نویس انتخاب بشه ، امیدوارم که مردم به خوبی قضاوت کرده باشند
خوب برنده ی این مسابقه اقای چوی میونگ ...
دکتر:ببینم وقتی کار میکردین سردرد هم داشتین؟
میا:بعضی اوقات
جیمین با این حرف میا با عصبانیت بهش نگوه کرد
دکتر:خب این مشکل قابل درمانه ولی خیلی طول میکشه تا درست بشه اما ی راه دیگه اینکه که..
جیمین:چی دکتر؟
دکتر:اینه که عمل کنن ولی فعلا میتونن عینو بزنن
جیمین:ممنون *بعد از گرفتن برگه از اتاق دکتر اومدن بیرون*
جیمین رو به منشی:خانم ببخشید این ..
منشی:بله همراهم بیاین *منشی اینارو برد توی ی اتاق پر از عینک*خوب هر کدوم از فِرِم هارو میخواین انتخاب کنین
میا:ممنون
جیمین:بیا اینو انتحان کن
میا:اوکی..
..بعد انتخاب عینک و سفارشش از مطب زدن بیرون:/
میا:جیمین؟
جیمین:هیسسسسسس چیزی نگو
میا:اخه ..
جیمین:میا.. لطفا.. چیزی.. نگو *شمرده شمرده*
میا میدونست وقتی جیمین عصبی میشه به طور عجیبی اروم رفتار میکنه ولی تازه این اولشه...
..خونه..
میا:جیمین؟
جیمین:چرا بهم نگفتی؟
میا:خوب؟؟
جیمین:خوب چی؟
میا:خوب، نمیخواستم نگران بشی
جیمین:ولی این کارت خیی اشتباه بود*بلند*
میا از ترسش چیزی نگفت و سشرو انداخت پایین
جیمین:یعنی اون مسابقه لعنتی از چشمای تو مهم ترو و واجب تر بود؟
میا چیزی نگفت، البته چیزی برای گفتن هم نداشت
جیمین:حرف نمیزنی نه؟
میا: ...
جیمین:باشه از این به بعد حق نداری سمت اون لبتام لعنتیت بری
میا:اما ...
جیمین:ولی و اما و اگر نداریم تا اصلاع ثانوی لپ تاپ جابعالی پیش من میمونه(انگار گوشیه🤣)
میا:وی من نمیتونم
جیمین:نمیتونی چی ها؟نمیتونی چی؟*داد*
اینقدر سرت توی اون لعنتی بود که حتی به چشمای خودتم رحم نکردی حالا هم نمیتونی بدون اون اره؟ بهتر اصلا از این به بعد خبری از کار با سیستم نیست
میا خیلی ناراحت شد و زد زیر گریه
جیمین م چیزی نگفت و رفت توی اتاق و لپ تاپو برداشت و گذاشت ی گوشه که دست میا بهش نرسه
از این ناراحت بود که فرشتشو به گریه انداخته ولی حق داشت که باهاش اون رفتارو بکنه وگرنه میا با این کاراش دستی دستی چشماشو کور میکرد
بعد خروج جیمین از اتاق میا وارد اتاق شد و درم پشت سرش بست
..یه هفته بعد روز مسابقه..
میا:توی این ی هفته با جیمین قهر کرده بودم و اصلا باهاش حرف نمیزدم
چرا نمیزاره من کار کنم؟ مگه دست خودم بود که چشمام ضعیف شد ها؟؟
امروز روز مسابقه خیلی استرس دارم جیمینم همراخم نیومده بود همیشه وقتی مضطرب بودم جیمین ارومم میکرد ولی الان اون نیست که ارومم کنه دستام داشت میلرزید .
مجری:خوب امروز روز اعلام نتیجست و قراره بعترین برنامه نویس انتخاب بشه ، امیدوارم که مردم به خوبی قضاوت کرده باشند
خوب برنده ی این مسابقه اقای چوی میونگ ...
۶۹.۰k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.