صدای پای تو در گوش کوچه ها جاری ست
صدای پای تو در گوش کوچه ها جاری ست
و گریه آخر این ماجرای تکراری ست
.
نه شب شده ست ـ که مهتاب بیش و کم بزند ـ
نه قصّه است ـ که باران به صورتم بزند ! ـ
.
زمان به سر نرسیده ، زمین به هم نشده
و هیچ چیز از این روزگار کم نشده!
.
همان که بود : همان تکّه سنگ گرد مذّاب
همین که هست : همین آسمان و جنگل و آب!
.
ببین که تیغ تو بر استخوان نخورده عزیز
ببین که رفتی و دنیا تکان نخورده عزیز!
.
فقط دو سایه ی بی دست و پا ، دو عابر کور
دو تا غریبه ی تنها ، دو تا مسافر کور!
.
دو مرغ خیس ، دو تا کفتر پرانده شده
همین دو آدمک از بهشت رانده شده!
.
گذشته جمع شده ، چرک کرده در سر من
گذشته پُر شده در پاره های دفتر من
.
کسی نیامد از این درد کور کم بکند
و شعر . . . شعر نیامد که راحتم بکند!
.
کسی نیامد از آن اتّفاق دم بزند
برهنه روی غزلهای من قدم بزند
.
نشد ستاره ی شبهای آشیانه شوی
خدا نخواست که بانوی این ترانه شوی
.
عقیم شد گل صد آرزوی کوچک من
برای عشق کمی دیر شد، عروسک من!
.
در این کویر امیدی به قد کشیدن نیست
قفس شکست ، ولی فرصت پریدن نیست
.
برای بال و پرم ارتفاع روز کم است
برای رفتن من آسمان هنوز کم است!
.
تو لا اقل بزن و دور شو ، به خاطر من!
برو ! سفر به سلامت ، برو مسافر من
.
نگو زمین به هم آمد ، زمانمان گم شد
هوا سیاه شد و آسمانمان گم شد
.
نگو که رفتن پایان ماجراست رفیق
خدا بزرگ تر از دردهای ماست رفیق!
.
فقط اجازه بده چشم خواب خسته شود
شب از سماجت این آفتاب خسته شود
.
به حرف دور و برت گوش می کنی گل یخ
مرا دوباره فراموش می کنی ، گل یخ!
.
دوباره سرخ ، دوباره سپید خواهی شد
و قهرمان رمانی جدید خواهی شد!
.
دو گونه سرخ تر از روز پیش خواهی کرد
به روی دوش دو گیسو پریش خواهی کرد
.
دوباره بوی حضورت ، دوباره بوی تنت
تپیدن دو کبوتر به زیر پیرهنت !
.
دوباره خنده ی معصوم سر سری گل من
و حرفهای قشنگی که از بری گل من!
.
دوباره وسوسه ی داغ باده ای دیگر
برای آمدن شاهزاده ای دیگر
.
به جز دلم ، لبت از هر چه هست ، تنگ تر است
بخند ! خنده ات از دیگران قشنگ تر است!
.
ببین هنوز دهان هزار خنده تویی
بخند ! آخر این داستان برنده تویی
.
به خود نگیر اگر شعر دلپسند نبود
مرا ببخش اگر مثنوی بلند نبود !
.
نگیر خرده بر این بیت های سر در گم
که بی تو شاعر خوبی نمی شوم خانم !
.
دوباره قلب من و وسعت غمی که نگو
من و خیال شما و جهنّمی که نگو
.
و داغ خاطره ها تا همیشه بر تن من
گناه با تو نبودن فقط به گردن من
.
#حامد_ابراهیم_پور
#عاشقانه ...
و گریه آخر این ماجرای تکراری ست
.
نه شب شده ست ـ که مهتاب بیش و کم بزند ـ
نه قصّه است ـ که باران به صورتم بزند ! ـ
.
زمان به سر نرسیده ، زمین به هم نشده
و هیچ چیز از این روزگار کم نشده!
.
همان که بود : همان تکّه سنگ گرد مذّاب
همین که هست : همین آسمان و جنگل و آب!
.
ببین که تیغ تو بر استخوان نخورده عزیز
ببین که رفتی و دنیا تکان نخورده عزیز!
.
فقط دو سایه ی بی دست و پا ، دو عابر کور
دو تا غریبه ی تنها ، دو تا مسافر کور!
.
دو مرغ خیس ، دو تا کفتر پرانده شده
همین دو آدمک از بهشت رانده شده!
.
گذشته جمع شده ، چرک کرده در سر من
گذشته پُر شده در پاره های دفتر من
.
کسی نیامد از این درد کور کم بکند
و شعر . . . شعر نیامد که راحتم بکند!
.
کسی نیامد از آن اتّفاق دم بزند
برهنه روی غزلهای من قدم بزند
.
نشد ستاره ی شبهای آشیانه شوی
خدا نخواست که بانوی این ترانه شوی
.
عقیم شد گل صد آرزوی کوچک من
برای عشق کمی دیر شد، عروسک من!
.
در این کویر امیدی به قد کشیدن نیست
قفس شکست ، ولی فرصت پریدن نیست
.
برای بال و پرم ارتفاع روز کم است
برای رفتن من آسمان هنوز کم است!
.
تو لا اقل بزن و دور شو ، به خاطر من!
برو ! سفر به سلامت ، برو مسافر من
.
نگو زمین به هم آمد ، زمانمان گم شد
هوا سیاه شد و آسمانمان گم شد
.
نگو که رفتن پایان ماجراست رفیق
خدا بزرگ تر از دردهای ماست رفیق!
.
فقط اجازه بده چشم خواب خسته شود
شب از سماجت این آفتاب خسته شود
.
به حرف دور و برت گوش می کنی گل یخ
مرا دوباره فراموش می کنی ، گل یخ!
.
دوباره سرخ ، دوباره سپید خواهی شد
و قهرمان رمانی جدید خواهی شد!
.
دو گونه سرخ تر از روز پیش خواهی کرد
به روی دوش دو گیسو پریش خواهی کرد
.
دوباره بوی حضورت ، دوباره بوی تنت
تپیدن دو کبوتر به زیر پیرهنت !
.
دوباره خنده ی معصوم سر سری گل من
و حرفهای قشنگی که از بری گل من!
.
دوباره وسوسه ی داغ باده ای دیگر
برای آمدن شاهزاده ای دیگر
.
به جز دلم ، لبت از هر چه هست ، تنگ تر است
بخند ! خنده ات از دیگران قشنگ تر است!
.
ببین هنوز دهان هزار خنده تویی
بخند ! آخر این داستان برنده تویی
.
به خود نگیر اگر شعر دلپسند نبود
مرا ببخش اگر مثنوی بلند نبود !
.
نگیر خرده بر این بیت های سر در گم
که بی تو شاعر خوبی نمی شوم خانم !
.
دوباره قلب من و وسعت غمی که نگو
من و خیال شما و جهنّمی که نگو
.
و داغ خاطره ها تا همیشه بر تن من
گناه با تو نبودن فقط به گردن من
.
#حامد_ابراهیم_پور
#عاشقانه ...
۱۲.۳k
۰۹ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.