گل سرخ
گل سرخ
پارت3
ویو یونگی: از اونجایی که امارت آتیش زدن رفتم امارت جدید و خوشبختانه اجوما زنده مونده
اجوما مثل مادر برام میمونه
یهو جونگ کوک زنگ زد : الو هیونگ ...یونگی:الو سلام کردن بلد نیستی ....جونگ کوک:عع یادم رفت😂 حالا ولش خدمتکارا مردن
باید خدمتکار جدید بگیرم (اعضا همشون تو یه امارت زندگی میکنن)
یونگی: باشع به اون وو بگو نه من
جونگ کوک:باشع. فعلا
یونگی: اوکی فعلا
(´ε｀ )(´ε｀ )(´ε｀ )(´ε｀ )
ویو جونگ کوک: زنگیدم به اون وو
و بهش گفتم خدمتکار بگیر و گفت باشع و رفتم رو کاناپه لم دادم و تلویزیون روشن کردم و فیلم ببینم
(~￣³￣)~(~￣³￣)~(~￣³￣)
ویو ت/ا: داشتم بر میگشتم از کار
اضافه کاری کردم که حقوقمو زود بده که داد ساعت۱۲ شبه برم به سوجو رامیون بخرم یهویی یکی دستمال گذاشت رو دهنم و بیهوش شدم از هوش اومدم که تو یه اتاق تاریک بودم که چندتا دختر دیگه هم بودن داشتن گریه میکردن
یکیشون کپی در برابر اصل راوینا بود صداش زدم که گفت ت/ا با گریه اومد سمتم منم گریه کردم
ت/ا: عوضی کجا بودی
راوینا: سرما خورده بودم میخواستم برم دکتر که یهویی بیهوش شدم و دیدم اینجام
ت/ ا : الان حالت خوبه
راوینا: آره ولی میترسم بکشنمون
ت/ا: اینا هیچ غلطی نمیتونن کنن تا م یهویی یه پسر جذاب اومد تو
(っ˘з(˘⌣˘ )(っ˘з(˘⌣˘ )(っ
ویو یونگی: اون وو چندتا دخترو دزدیدو و قراره خدمتکار باشند که من رفتم قوانین بهشون بگم که یه دختره کیوت خوشگل بین اونا بود
وای دارم چی میگم خیر سرم بزرگترین مافیای کره ام
ادمین: وای آقای مافیا عاشق شده
یونگی : ادمین زر نزن بعد بتوچه
♥╣[-_-]╠♥♥╣[-_-]╠♥
ویو ت/ا: وای دختر چت شده
خل شدی که یهو داد زد گفت خفشید همه ساکت شدن بعد گفت
یونگی: آنقدر زار نزنید مگر نه میرد
اتاق قرمز
راوینا: اتاق قرمز چیع؟
یونگی : خودت میفهمی ولی امید وارم نفهمی
راوینا ازم دور شده بود اونور اتاق بود داد زدم گفتم
ت/ا: راوینا واقعا خجالللت بکش آنقدر گیر میدادی به من که بیا فیلم مافیایی اکشن ببینیم بعد نمیدونی اتاق قرمز چیع حتی تو فیلم ..... اتاق قرمز بود پسره مافیا جذابه دخترو برد تو اتاق قرمز ولی
چرا شما فقط دخترای بدبختو میبرین اتاق قرمز
یونگی: فقط دخترو نمیبریم ما آدمای عوضیو میبریم
راوینا: راستش من سر فیلم ... خوابیده بودم حالا میگی چیه
پایان 🩷
پارت3
ویو یونگی: از اونجایی که امارت آتیش زدن رفتم امارت جدید و خوشبختانه اجوما زنده مونده
اجوما مثل مادر برام میمونه
یهو جونگ کوک زنگ زد : الو هیونگ ...یونگی:الو سلام کردن بلد نیستی ....جونگ کوک:عع یادم رفت😂 حالا ولش خدمتکارا مردن
باید خدمتکار جدید بگیرم (اعضا همشون تو یه امارت زندگی میکنن)
یونگی: باشع به اون وو بگو نه من
جونگ کوک:باشع. فعلا
یونگی: اوکی فعلا
(´ε｀ )(´ε｀ )(´ε｀ )(´ε｀ )
ویو جونگ کوک: زنگیدم به اون وو
و بهش گفتم خدمتکار بگیر و گفت باشع و رفتم رو کاناپه لم دادم و تلویزیون روشن کردم و فیلم ببینم
(~￣³￣)~(~￣³￣)~(~￣³￣)
ویو ت/ا: داشتم بر میگشتم از کار
اضافه کاری کردم که حقوقمو زود بده که داد ساعت۱۲ شبه برم به سوجو رامیون بخرم یهویی یکی دستمال گذاشت رو دهنم و بیهوش شدم از هوش اومدم که تو یه اتاق تاریک بودم که چندتا دختر دیگه هم بودن داشتن گریه میکردن
یکیشون کپی در برابر اصل راوینا بود صداش زدم که گفت ت/ا با گریه اومد سمتم منم گریه کردم
ت/ا: عوضی کجا بودی
راوینا: سرما خورده بودم میخواستم برم دکتر که یهویی بیهوش شدم و دیدم اینجام
ت/ ا : الان حالت خوبه
راوینا: آره ولی میترسم بکشنمون
ت/ا: اینا هیچ غلطی نمیتونن کنن تا م یهویی یه پسر جذاب اومد تو
(っ˘з(˘⌣˘ )(っ˘з(˘⌣˘ )(っ
ویو یونگی: اون وو چندتا دخترو دزدیدو و قراره خدمتکار باشند که من رفتم قوانین بهشون بگم که یه دختره کیوت خوشگل بین اونا بود
وای دارم چی میگم خیر سرم بزرگترین مافیای کره ام
ادمین: وای آقای مافیا عاشق شده
یونگی : ادمین زر نزن بعد بتوچه
♥╣[-_-]╠♥♥╣[-_-]╠♥
ویو ت/ا: وای دختر چت شده
خل شدی که یهو داد زد گفت خفشید همه ساکت شدن بعد گفت
یونگی: آنقدر زار نزنید مگر نه میرد
اتاق قرمز
راوینا: اتاق قرمز چیع؟
یونگی : خودت میفهمی ولی امید وارم نفهمی
راوینا ازم دور شده بود اونور اتاق بود داد زدم گفتم
ت/ا: راوینا واقعا خجالللت بکش آنقدر گیر میدادی به من که بیا فیلم مافیایی اکشن ببینیم بعد نمیدونی اتاق قرمز چیع حتی تو فیلم ..... اتاق قرمز بود پسره مافیا جذابه دخترو برد تو اتاق قرمز ولی
چرا شما فقط دخترای بدبختو میبرین اتاق قرمز
یونگی: فقط دخترو نمیبریم ما آدمای عوضیو میبریم
راوینا: راستش من سر فیلم ... خوابیده بودم حالا میگی چیه
پایان 🩷
- ۱.۹k
- ۰۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط