.
.
چه زیبا میشود دیدار . که باشد با تو پنهانی
چه لذت میدهد بوسه ز کنج لب و طولانی
پریشان زلف تو چون موج به روی شانه میریزد
به دنیا افکند لرزه همین امواج طوفانی
لبانت غنچه ای از گل بیاراید بهارم را
سرای دل بروبم من تو را خوانم به مهمانی
اگر دانم که می آیی گلستان میکنم راهت
قدومت لاله ها ریزم به آشکارا نه پنهانی
اگر از آسمان بارد به رویم سیلی از باران
به دنبال تو میگردم در آن ایام بارانی
رویم در باغ و بستانها کنیم دیدار آخر را
روی در خاطرم ماند همین دیدار پایانی
چه زیبا میشود دیدار . که باشد با تو پنهانی
چه لذت میدهد بوسه ز کنج لب و طولانی
پریشان زلف تو چون موج به روی شانه میریزد
به دنیا افکند لرزه همین امواج طوفانی
لبانت غنچه ای از گل بیاراید بهارم را
سرای دل بروبم من تو را خوانم به مهمانی
اگر دانم که می آیی گلستان میکنم راهت
قدومت لاله ها ریزم به آشکارا نه پنهانی
اگر از آسمان بارد به رویم سیلی از باران
به دنبال تو میگردم در آن ایام بارانی
رویم در باغ و بستانها کنیم دیدار آخر را
روی در خاطرم ماند همین دیدار پایانی
۱.۲k
۱۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.