گیسوکمند part;12

گیسوکمند #part;12
اون لحضه از ترس گیج میزدمو و حالت تهوع داشتم ک ی لحضه بخودم امدمو دستگیرع درو کشیدم اما باز نشد خدااایا منو میکشن
_...بب. .از کن این درع لعنتیو ...مییفهمی ؟؟خاهش میکنم ب هیشکی هیچی نمگم بزار برم
ک غضابناک نگام کرد از اینه ماشین ک خودمو خیس کردم اشکام بطرز وجیحی میریختو اصلن نمیخاص قطع بشه شاید از استرسو ترس بیش از حدم دستام میلرزید
ک ی لحضه بدون فکر بدون تفکر از پشت با تمام توان خفش کردم زورم نمیرسید اما باید نگه میداش یا باهم میمیریم
فرمون از دستش در میرف اما باز مهارش میکرد
دستامو بد پس زد و زد رو ترمز و پیاده شد خیلی میترسیدم خیلی وضعیت برام غیر عادی بود ک تنها دصتم باتمام توان از ماشین بیرون کشیده شد ک جیغ بنفشی کشیدم و سعی کردم از این حییون فرارکنم ک تنها چیزی ک شنیدم "متاسفم"و سیلی اش رو صورتم گیج میزدم و بیحال بودم شاید بخاطر ضعفم ایندفعه ن از لبم از بینیمم خون فراوان کرد و گذاشته شدنم تو صندوق عقب *****
بیدار بودم اما خرد شده بودم و حس کتک خورن بیش از حد و داشتم حس میکردم ماشین منو زیر گرفته
همهجام درد میکرد چشام سوخت دستم تکون نخورد
از همتون متنفرم تاوان همه کاراتونو پس میدین