دلم میخواد ببینمش کاش حداقل یه خبری ازش داشتم تنها یادگاری که ازش دارم ...
#𝐰𝐢𝐧𝐞_𝐨𝐟_𝐥𝐨𝐯𝐞🍷🧷
Ꭾ: 𝟮
دلم میخواد ببینمش. کاش حداقل یه خبری ازش داشتم. تنها یادگاری که ازش دارم یه عروسکه... یه عروسک زیبا. هر شب اون عروسک رو در اغوشم میگیرم تا خوابم ببره. اون عروسک برای بعضی ها یه عروسک سادست ولی برای من یه یادگاری با ارزشه. اونو پیش خودم نگه میدارم تا اون برگرده... هرشب گریه هامو تو بالشتم خفه میکنم. هرشب.. اون پسره هنوز داره بهم نگاه میکنه. نگاه های ریز اما معنی دار... چرا نمیتونم باهاش حرف بزنم و دلیل کارشو بپرسم.. احساس میکنم میخواد بهم ت*جاوز کنه یا یه چیزی بدتر از اون. نمیدونم کسیو قضاوت کنم. اون هیچوقت به کسی بدی نکرده ولی رفتاراش مشکوکه. اون چرا تا حالا با کسی ارتباط برقرار نکرده؟ چرا با کسی حرف نزد؟!
معلم: یونا، به چی فکر میکنی که اصن حواست به درس نیست؟ اگه حالت خوب نیست میتونی بری بیرون یه آب به صورتت بزنی
یونا: ب.. ب.. ببخشید، نه حالم خوبه استاد. لازم نیست
کوک:( به یونا نگاه میکنه)
یونا:(یه لحظه به کوک نگاه میکنه یا و بدجور خجالت میکشه)
معلم: خب بچه ها فردا باید همتون پروژه هاتونو بیارید. فعلا زنگ استراحته
یونا:(وسایل هاشو جمع میکنه و میخواد از کلاس بره بیرون اب بخوره تا اینکه به اون پسره میخوره)
کوک:(یونا رو نگه میداره تا نیوفته رو زمین)
یونا: 😳(لپ هاش سرخ شده و سرشو میندازه پایین) ب.. ب...ب... ببخشید
کوک: حالت خوبه؟؟
یونا:(از خجالت فرار میکنه)
کوک: هوف(دستشو میکنه تو جیبش) چرا ازم فرار میکنه؟ ازم خوشش نمیاد؟ مهم نیست. تا وقتی نفهمیده من کی م همه چی خوبه. وظیفه ی من مراقبت از اونه.
Ꭾ: 𝟮
دلم میخواد ببینمش. کاش حداقل یه خبری ازش داشتم. تنها یادگاری که ازش دارم یه عروسکه... یه عروسک زیبا. هر شب اون عروسک رو در اغوشم میگیرم تا خوابم ببره. اون عروسک برای بعضی ها یه عروسک سادست ولی برای من یه یادگاری با ارزشه. اونو پیش خودم نگه میدارم تا اون برگرده... هرشب گریه هامو تو بالشتم خفه میکنم. هرشب.. اون پسره هنوز داره بهم نگاه میکنه. نگاه های ریز اما معنی دار... چرا نمیتونم باهاش حرف بزنم و دلیل کارشو بپرسم.. احساس میکنم میخواد بهم ت*جاوز کنه یا یه چیزی بدتر از اون. نمیدونم کسیو قضاوت کنم. اون هیچوقت به کسی بدی نکرده ولی رفتاراش مشکوکه. اون چرا تا حالا با کسی ارتباط برقرار نکرده؟ چرا با کسی حرف نزد؟!
معلم: یونا، به چی فکر میکنی که اصن حواست به درس نیست؟ اگه حالت خوب نیست میتونی بری بیرون یه آب به صورتت بزنی
یونا: ب.. ب.. ببخشید، نه حالم خوبه استاد. لازم نیست
کوک:( به یونا نگاه میکنه)
یونا:(یه لحظه به کوک نگاه میکنه یا و بدجور خجالت میکشه)
معلم: خب بچه ها فردا باید همتون پروژه هاتونو بیارید. فعلا زنگ استراحته
یونا:(وسایل هاشو جمع میکنه و میخواد از کلاس بره بیرون اب بخوره تا اینکه به اون پسره میخوره)
کوک:(یونا رو نگه میداره تا نیوفته رو زمین)
یونا: 😳(لپ هاش سرخ شده و سرشو میندازه پایین) ب.. ب...ب... ببخشید
کوک: حالت خوبه؟؟
یونا:(از خجالت فرار میکنه)
کوک: هوف(دستشو میکنه تو جیبش) چرا ازم فرار میکنه؟ ازم خوشش نمیاد؟ مهم نیست. تا وقتی نفهمیده من کی م همه چی خوبه. وظیفه ی من مراقبت از اونه.
- ۶.۰k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط