عجله داشتم نتونستم تحمل کنم تا شرطا برسه

عجله داشتم نتونستم تحمل کنم تا شرطا برسه
...............
فلش بک به سمت مکان
تهیونگ ویو
رسیدم به اونجا که آدرسو فرستادن
تهیونگ. کسی اینجاست من تهیونگم اهاییی(داد)
ناشناس.زود اومدی
تهیونگ برگشت
ناشناس.بیا پشت سرم
تهیونگ راه افتاد پشت سرش
ات ویو
داشتم بستنی میخریدم یکی بیهوشم کرد وقتی به هوش اومدم به یه صندلی بسته شده بودم یکی امد تو اون لیا بود (دختر خاله ته)
لیا.اوخی کوچولو رفتی برا تهیونگ بستنی بخری ها
که در باز شد
لیا.او عشقم اوردیش
ریون.اره عزیزم(نامزد لیا)
تهیونگ. لیا
لیا.جونم..میخواستم باهات بازی کنم
تهیونگ. ات رو ازا. کن بعد بامن هرکاری که میخوای بکن
ات.نه تهیونگ
لیا.اوخی. خب نه باید ات هم باشه
تهیونگ. بنال
لیا.او خشن شدی باید بین ات و مال و اموالت یکی رو انتخاب کنی
ات و تهیونگ.........
پارت بعد پارت آخره که بعد فصل دو شروع میشه
حمایت
۳۲۰تایی شیم میزارم
انفالو نکنید
دیدگاه ها (۱)

کوک. چه غلطی کردی ها جرعت داری یه بار دیگه حرفتو تکرار کن سو...

پارت آخر فصل ۱ات وت تهیونگ .چی لیا بین مال و اموالت و ات یکی...

ات ویوداشتم میرفتم بستنی بخرم که یه دستمال گذاشتم جلو دهنم و...

ات. الان تو چه غلطی کردی ها یونا. گفتم ببندات. بهت نشون میدم...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔پارت ۲چند ساعت بعدویو اتمدرسه تموم ش...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط