باز هم از پدرم کتک خورده بودم

باز هم از پدرم کتک خورده بودم ..
که یهو مادر خوندم اومد و گفت
مادر خونده ا.ت: مهمونمون اومد زود باش خودتو جمع و جور کن هرزه
ا.ت:م..منظورت چیه؟
مادرخونده:هیچی قراره شوهرت بدیم
چند نفر اومد تو اتاق انگار بادیگارد بودن و منو بردن بیرون کنار یه ماشین
و سوار شدم
یه آقا اونجا بود
جیمین:خب خب خب....فک کنم بهت گفتم که قرارع شوهر کنی
حرفشو با سر تأیید کردم
جیمی:من شوهرتم پارک جیمین
و تو....
ا.ت:ا.ت هس..تم

آغا دیگه نمیتونم بنویسم 😢
دیدگاه ها (۲)

بچه ها این فیک ادامه داره ...فقط تا جایی که می‌فهمه اعضا تصا...

پسرا رو بردن خونه منم به پدر شوهرم برگشتم پ.ش:ا.ت لطفا مراقب...

ا.ت ویو سلام من ا.ت هستم و 18 سالمه ...پدرم یه قمار بازه و م...

یه نکته در مورد این فیک اعضا برادر ناتنی آن

پارت ۹ فیک مرز خون و عشق

پارت ۹۱ فیک ازدواج مافیایی

تکپارتی اسمات درخواستی از جیهوپ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط