hot chocolate
پارت ³⁶
کوک : میرم اون گوشه می‌شینم لطفا نیاین کنارم
صدای پچ پچ عروسو دومادو می‌شنیدم
یونا : دایی من فکر می‌کنه خیلی شاخه " آروم "
دوهیون : دیوونست بدبخت سینگل " آروم "
یونا : آره فقط استاد و آیدله " آروم "
کوک : فعلا
ته : بیا اینجا
رفتم کنار تهیونگ
ته : میفهمی چه میگن
کوک : چرا
ته : همش دارن پچ پچ میکنن
کوک : ولش کن درمورد منه
رفتم یه کنار نشستم و زنگ زدم مدیر
شروع مکالمه
مدیر : بله
کوک : استعفا میدم
مدیر : بهترین استاد ما هستید
کوک : من نمیتونم به اینا درس بدم خیلی رو مخن
مدیر : استاد کلاس ۷ بشو
کوک : نه نمی‌خوام
مدیر : قبوله دیگه نیاین هی
پایان مکالمه
پدر کلیسا : اگر آیدل معرفی اینجاست بیاد آهنگ بخونه
یونا : من بلک پینک رو دعوت کردم
دوهیون : آیدل دیگه ای هم هست جئون جونگکوک
و به من اشاره کرد
پدر کلیسا : بلک پینک اول شروع میکنن بعدشم آقای جئون
رفتم پیش بقیه
جین : چشمای دامادمو دوست دارم چطور تورو دید
کوک : من میرم خونه " سرد "
یورا : یا بچه منو بگیر
کوک : من بچه دوست ندارم بده به لیا
لیا : آخ چون استاد خودمی
کوک :نه انصراف دادم
دونگ مین : چی اما ما بعد عروسی.....
کوک : مدیر جشنو کنسل کرد
یونا : چه بهتر من می‌خوام با شوهرم خونه بمونم
یورا : دخترمممممممممممممممممممممم
دوهیون : پس دایی یونا آیدله
کوک : آره ولی به تو ربطی ندارع من کیم " سرد "
یونا : نکنه تو واقعا عاشق من شدی
کوک : دختر مورد علاقه ی من اصلا مثل تو نیست " سرد "
میشا : یونا هق مبارکت باشه هقققققققق " گریه "
پدر کلیسا : آقای جئون لطفا بیاین
کوک : من نمیام " سرد "
جین : کوک
کوک : بیا ببین دستامو نگاه نمیتونم هیچ چیزو نگه دارم هیونگ " سرد "
سوجون : چرا زخمه
کوک : تو کنسرت بلک پینک حالم بد شد دستمو بریدم
دوهیون : مگه مریضین" لحن مسخره کردن "
جیمین : دوهیون لطفا سوالتون پس بگیر
نامی : جونگکوک " داره آرومش می‌کنه "
کوک : خبر داشتی دایی یونا به غیر از آیدل بودن ....
دوهیون : استاده میدونم
ریجین : انصزاف داده
کوک : نه مافیاست " سرد "
دوهیون : منم مافیام چیز عجیبی نیست
هوسوک : ما هفتاد مافیاهای ارشد جهانیم
جین : و کوک سر دستمونه
ته : ما الکی نمی‌خوایم آرومش کنیم
یونگی : اون واقعا اعصابش دست خودش نیست
پدر کلیسا : آقای جئون
کوک : هوف
دوهیون : ایشون حالشون خوب نیست نمیتونن آهنگ بخونن
کوک : به کوری چشم تو عالیم نمیتونم عروسیه تنها دختر خواهرمو از دست بدم " سرد و ترسناک "
رفتم و یکی از آهنگامو خوندم خوشبختانه همه بلد بودن
دوهیون : کم ترفدار ندارین
کوک : تعداد ترفدارای من از ثانیه ای زندگی تو بیشتره کوتوله " سرد "
رفتم وسط جنی و لیسا نشستم
جنی : سلام خوشگله
کوک : جنی
جنی : چیه
کوک :....
🍊🧡
بلینکا بگین چرا دلتون برای لیسا و رزی تنگ شده
کوک : میرم اون گوشه می‌شینم لطفا نیاین کنارم
صدای پچ پچ عروسو دومادو می‌شنیدم
یونا : دایی من فکر می‌کنه خیلی شاخه " آروم "
دوهیون : دیوونست بدبخت سینگل " آروم "
یونا : آره فقط استاد و آیدله " آروم "
کوک : فعلا
ته : بیا اینجا
رفتم کنار تهیونگ
ته : میفهمی چه میگن
کوک : چرا
ته : همش دارن پچ پچ میکنن
کوک : ولش کن درمورد منه
رفتم یه کنار نشستم و زنگ زدم مدیر
شروع مکالمه
مدیر : بله
کوک : استعفا میدم
مدیر : بهترین استاد ما هستید
کوک : من نمیتونم به اینا درس بدم خیلی رو مخن
مدیر : استاد کلاس ۷ بشو
کوک : نه نمی‌خوام
مدیر : قبوله دیگه نیاین هی
پایان مکالمه
پدر کلیسا : اگر آیدل معرفی اینجاست بیاد آهنگ بخونه
یونا : من بلک پینک رو دعوت کردم
دوهیون : آیدل دیگه ای هم هست جئون جونگکوک
و به من اشاره کرد
پدر کلیسا : بلک پینک اول شروع میکنن بعدشم آقای جئون
رفتم پیش بقیه
جین : چشمای دامادمو دوست دارم چطور تورو دید
کوک : من میرم خونه " سرد "
یورا : یا بچه منو بگیر
کوک : من بچه دوست ندارم بده به لیا
لیا : آخ چون استاد خودمی
کوک :نه انصراف دادم
دونگ مین : چی اما ما بعد عروسی.....
کوک : مدیر جشنو کنسل کرد
یونا : چه بهتر من می‌خوام با شوهرم خونه بمونم
یورا : دخترمممممممممممممممممممممم
دوهیون : پس دایی یونا آیدله
کوک : آره ولی به تو ربطی ندارع من کیم " سرد "
یونا : نکنه تو واقعا عاشق من شدی
کوک : دختر مورد علاقه ی من اصلا مثل تو نیست " سرد "
میشا : یونا هق مبارکت باشه هقققققققق " گریه "
پدر کلیسا : آقای جئون لطفا بیاین
کوک : من نمیام " سرد "
جین : کوک
کوک : بیا ببین دستامو نگاه نمیتونم هیچ چیزو نگه دارم هیونگ " سرد "
سوجون : چرا زخمه
کوک : تو کنسرت بلک پینک حالم بد شد دستمو بریدم
دوهیون : مگه مریضین" لحن مسخره کردن "
جیمین : دوهیون لطفا سوالتون پس بگیر
نامی : جونگکوک " داره آرومش می‌کنه "
کوک : خبر داشتی دایی یونا به غیر از آیدل بودن ....
دوهیون : استاده میدونم
ریجین : انصزاف داده
کوک : نه مافیاست " سرد "
دوهیون : منم مافیام چیز عجیبی نیست
هوسوک : ما هفتاد مافیاهای ارشد جهانیم
جین : و کوک سر دستمونه
ته : ما الکی نمی‌خوایم آرومش کنیم
یونگی : اون واقعا اعصابش دست خودش نیست
پدر کلیسا : آقای جئون
کوک : هوف
دوهیون : ایشون حالشون خوب نیست نمیتونن آهنگ بخونن
کوک : به کوری چشم تو عالیم نمیتونم عروسیه تنها دختر خواهرمو از دست بدم " سرد و ترسناک "
رفتم و یکی از آهنگامو خوندم خوشبختانه همه بلد بودن
دوهیون : کم ترفدار ندارین
کوک : تعداد ترفدارای من از ثانیه ای زندگی تو بیشتره کوتوله " سرد "
رفتم وسط جنی و لیسا نشستم
جنی : سلام خوشگله
کوک : جنی
جنی : چیه
کوک :....
🍊🧡
بلینکا بگین چرا دلتون برای لیسا و رزی تنگ شده
۵.۰k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.