نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۱۴
میا:پدرم چی؟
نامجون:من میگم...امروز منم حس خوبی نداشتم یذره که تحقیق کردم فهمیدم الان مایک توی بیمارستانه حالش خیلی بده شکمش با چاقو...
شوگا:راستش..پدرت اون کارو کرده
●《ویو میا》●
با چیزی که گفت انگار آب سخ روم خالی کردن ...دیگه مطمئن شدم که مامانم راست می گفت...ولی انگار یهو چیزی به ذهنم رسید..سریع گفتم:
مامانم و برادرم وکاری نکردن؟
شوگا:نه اونا کاری نکردن ولی میدونم که داداشت زخمی شد تا مایک رو نجات بده
اشک توی چشمام جمع شد...چطور تونستم اونا رو مقصر بدونم..زود رفتم و الا رو بیدار کردم و با یه حرکت خودمونو به بیمارستان رسوندم ...نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم سمت پرستار و بهش گفتم:
عذر میخوام ...کسی به اسم مایک بستری شده؟
پرستار:....
ادامه دارد.....
پارت ۱۴
میا:پدرم چی؟
نامجون:من میگم...امروز منم حس خوبی نداشتم یذره که تحقیق کردم فهمیدم الان مایک توی بیمارستانه حالش خیلی بده شکمش با چاقو...
شوگا:راستش..پدرت اون کارو کرده
●《ویو میا》●
با چیزی که گفت انگار آب سخ روم خالی کردن ...دیگه مطمئن شدم که مامانم راست می گفت...ولی انگار یهو چیزی به ذهنم رسید..سریع گفتم:
مامانم و برادرم وکاری نکردن؟
شوگا:نه اونا کاری نکردن ولی میدونم که داداشت زخمی شد تا مایک رو نجات بده
اشک توی چشمام جمع شد...چطور تونستم اونا رو مقصر بدونم..زود رفتم و الا رو بیدار کردم و با یه حرکت خودمونو به بیمارستان رسوندم ...نمیدونستم باید چیکار کنم رفتم سمت پرستار و بهش گفتم:
عذر میخوام ...کسی به اسم مایک بستری شده؟
پرستار:....
ادامه دارد.....
- ۳.۸k
- ۱۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط