خیابان عشق / love street / پارت 7
#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_7
•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
از در خارج شدیم و تا دم در همراهیش کردم
میرا هم اومد خدافظی کنه
جیسو: عزیزم من دارم میرم
کوک: باشه
جیسو: با چشم بهم اشاره کرد اگ کاری ک گفتم نکنی به بابام میگم*
رفتم جلو و لپشو بوس کردم
خودشم جا خورد . ولی امروز با این کار بهش یاد دادم که " اصل معامله به جزئیاتشِ "
بعدشم رفت.
منم رفتم تو اتاقم و روی موزیک جدیدم کار کردم
گوشیم باز کردم یه پیامک اومد .
جیسو: امروز رو در رفتی کوکی جون ولی به زودی دارم برات😊❤️
کوک: منتظرم ببینم این سری قراره چجوری ضایع بشی فن من✨❤️
جیسو دیگ پیام نداد . خوب یاد گرفتم جواب این هر//زه رو چی بدم.
در اتاق با دو تقه باز شد و میرا اومد داخل
کوک: چی شده؟
میرا: میخواستم باهات حرف بزنم
کوک: بیا بشین
نشست رو به روم . انگار میخواست چیز مهمی بگه پس هدفون از گوشم در اوردم و گفتم: گوشم با شماست بانو
میرا: میخواستم بپرسم اون دختره کی بود؟ آخه بنظر میومد خیلی باهم صمیمی هستید
کوک: فکر میکنی کی بود دلیل عذاب من تو دنیا بود
میرا: تو که بوسش کردی
کوک: اگ بگم مجبورم کرد باورت نمیشه . عین جادوگر ها میمونه .
میرا: آها
کوک: چیه نکنه حسودی کردی کلک😂؟
میرا: چرا باید حسودی کنم آخه
کوک: داریم میبینیم
میرا از رو صندلی بلند شد و در بست رفت .
شب / ویو میرا*
همه اومده بودن ولی واقعا چون فقط من بودم که دختر بودم یکم معذب کننده بود.
تهیونگ اومد پیشم نشست ، اون تنها کسی بود که همیشه باهام صمیمی حرف میزد.
تهیونگ: هی چیشده انگار سرحال نیستی
میرا: نه خوبم
دستش کشید رو موهام و بهم ریختشون کرد و گفت: یاا اینجوری نکن دیگه تو حالت خوب نباشه مود منم بد میشه هاا
میرا: یاا تهیونگ به من چیکار داری آخه 😂
تهیونگ: دیدی؟دیدی خندیدی!!
میرا: دیگه پررو نشو😂
تهیونگ: خنده ات قشنگه میرا همیشه بخند باشه؟
_______________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
از در خارج شدیم و تا دم در همراهیش کردم
میرا هم اومد خدافظی کنه
جیسو: عزیزم من دارم میرم
کوک: باشه
جیسو: با چشم بهم اشاره کرد اگ کاری ک گفتم نکنی به بابام میگم*
رفتم جلو و لپشو بوس کردم
خودشم جا خورد . ولی امروز با این کار بهش یاد دادم که " اصل معامله به جزئیاتشِ "
بعدشم رفت.
منم رفتم تو اتاقم و روی موزیک جدیدم کار کردم
گوشیم باز کردم یه پیامک اومد .
جیسو: امروز رو در رفتی کوکی جون ولی به زودی دارم برات😊❤️
کوک: منتظرم ببینم این سری قراره چجوری ضایع بشی فن من✨❤️
جیسو دیگ پیام نداد . خوب یاد گرفتم جواب این هر//زه رو چی بدم.
در اتاق با دو تقه باز شد و میرا اومد داخل
کوک: چی شده؟
میرا: میخواستم باهات حرف بزنم
کوک: بیا بشین
نشست رو به روم . انگار میخواست چیز مهمی بگه پس هدفون از گوشم در اوردم و گفتم: گوشم با شماست بانو
میرا: میخواستم بپرسم اون دختره کی بود؟ آخه بنظر میومد خیلی باهم صمیمی هستید
کوک: فکر میکنی کی بود دلیل عذاب من تو دنیا بود
میرا: تو که بوسش کردی
کوک: اگ بگم مجبورم کرد باورت نمیشه . عین جادوگر ها میمونه .
میرا: آها
کوک: چیه نکنه حسودی کردی کلک😂؟
میرا: چرا باید حسودی کنم آخه
کوک: داریم میبینیم
میرا از رو صندلی بلند شد و در بست رفت .
شب / ویو میرا*
همه اومده بودن ولی واقعا چون فقط من بودم که دختر بودم یکم معذب کننده بود.
تهیونگ اومد پیشم نشست ، اون تنها کسی بود که همیشه باهام صمیمی حرف میزد.
تهیونگ: هی چیشده انگار سرحال نیستی
میرا: نه خوبم
دستش کشید رو موهام و بهم ریختشون کرد و گفت: یاا اینجوری نکن دیگه تو حالت خوب نباشه مود منم بد میشه هاا
میرا: یاا تهیونگ به من چیکار داری آخه 😂
تهیونگ: دیدی؟دیدی خندیدی!!
میرا: دیگه پررو نشو😂
تهیونگ: خنده ات قشنگه میرا همیشه بخند باشه؟
_______________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #ا.ت #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
۸.۰k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.