پارت

پارت ۲

(از زبون نامجون)
با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم حموم وقتی اومدم بیرون ی لباس پوشیدم رفتم پایین ی صبحونه خوشمزه خوردم سویچ ماشینمو برداشتم بوت های سفیدمو پوشیدم رفتم سرکار

(پرش زمانی)
ماشین رو پارکینگ پارک کردم ورفتم داخل که شوگا سریع اومد پیشم
شوگا: نا... مجو... ن... رئیس... کارت... داره (درحال نفس زدن)
نامجون:وااا چته
شوگاه: بدووو
سریع رفت دفتر رئیس یه نفس عمیق کشیدم ودر زدم... تق... تق... تق وقتی اجازه داد رفتم داخل
نامجون: سلام رئیس کارم داشتید
چان وو:(رئیسش) آره امروز ساعت ۸ تولد پسر رئیس باند مافیا به اسم نگین همه مافیا های رد بالا هستنند حتی ا/ت همون رئیس باند بزرگ گرگ ومیش باید بهش نزدیک بشی وبگیریش اما مواظب باش اون خیلی قوی
نامجون: چشم
چان وو: اینم عکسش
رفتم عکسشو دیدم خیلی خوشگل بود ولی از چشماش میشه فهمید خیلی سختی کشیده
نامجون: میتونم برم گفت آره

(پرش زمانی)
رفتم حموم وقتی اومدم ازحموم اومدم بیرون رفتم آماده شدم
موهامو خشک کردم وسوار ماشین شدم رفتم

بقیش یک ساعت دیگه 😃
استایل سرکار نامجون۲
استایل تولد جان۳
لایک
کامنت
فالو
دیدگاه ها (۰)

🤍پلیس ومافیا🖤

🤍پلیس ومافیا🖤

بچها

🤍پلیس ومافیا🖤

ارباب مرگبار من: پارت ۱میسو یا همون ات: ۱۹ سالمه قدم ۱۶۸ باب...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۵فرداتوی خواب ناز بودم که(صدای آرام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط