تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_63
ات باحوله میرع جلوی اینه میشینه و
میخاد موهاشو خشک کنه ات بیشتر اقات موهاش رو باز میزاره تا خدش خشک بشه ولی ایندفعه دلش خاست ک موهاشو خشک کنه با سشوار
اما همین ک سشوار رو روشن میکنه
جونگ کوکی ک تا الان داشت با ی حوله کوچیک موهای خدش رو خشک میکرد با حوله دور کمرش ب سمت ات حرکت میکنه
کوک:بده من برات خشک کنم
ات:بش بیا
شاید فق ی خشک کردن مو باشه ولی برای کوک لذت بخش ترین کار دنیاست
ک موهای فندوق کوچولوش رو شونه
کنه
ات ت اینه ب چهره ی جونگ کوکی ک با دقت داشت موهاش رو خشک و شونه میکرد نگاه میکرد
و ب نظرش زیبا ترین صحنه رو میدید
کوک با حوله دورکمرش و موهای خیسش
هزار برابر زیبا بود
کوک بعد اینکه موهای ات رو خشک کردن سشوار و شونه رو ب ات داد و گفت
کوک: بفرما فندوق کوچولو
ات:مرسیی
بعدش ی موبند برداشت تا موهاش رو گوجه ای ببنده که کوک گفت
کوک:بدع من برات ببندم
ات:بلدی مگه
کوک من ت این کار استادم
ات:بش بیا
اومد موهامو بست ولی بجای گوجه ای هویجی شد😂
ات:به قشنگ معلوم شد استادی؟
کوک:ن اولین باره بخاطر اونه صب کن
باز کرد دوبارع بست
ایندفعه حداقل بهتر از قبل شد ولی بازم خوب نشد
ات:نمیخادد بده خدمم ببندمم
کوک:ن وایستا
دوبارع باز کرد و بست
ولی ایندفعه قشنگ شد
ات:اومم مرسی
کوک:دیدی گفتم استاادم
ات:ارع فق قبلش موهامو همه کندی
کوک :خب من فق دم اسبی بلد بودم
ولی اینم یاد گرفتم نگا چ قشنگ شد
ات:ارع افرینن
بعدش لباس میپوشنو و میرن پایین تا ی چیزی بخورن
ات:اوه اجوما اومد؟دیروز نبود ک
کوک:بود ولی ت خاب بود
ات:اها
.............
.....
نظراتتون👼🏻🐾
#اد_جئون
#پارت_63
ات باحوله میرع جلوی اینه میشینه و
میخاد موهاشو خشک کنه ات بیشتر اقات موهاش رو باز میزاره تا خدش خشک بشه ولی ایندفعه دلش خاست ک موهاشو خشک کنه با سشوار
اما همین ک سشوار رو روشن میکنه
جونگ کوکی ک تا الان داشت با ی حوله کوچیک موهای خدش رو خشک میکرد با حوله دور کمرش ب سمت ات حرکت میکنه
کوک:بده من برات خشک کنم
ات:بش بیا
شاید فق ی خشک کردن مو باشه ولی برای کوک لذت بخش ترین کار دنیاست
ک موهای فندوق کوچولوش رو شونه
کنه
ات ت اینه ب چهره ی جونگ کوکی ک با دقت داشت موهاش رو خشک و شونه میکرد نگاه میکرد
و ب نظرش زیبا ترین صحنه رو میدید
کوک با حوله دورکمرش و موهای خیسش
هزار برابر زیبا بود
کوک بعد اینکه موهای ات رو خشک کردن سشوار و شونه رو ب ات داد و گفت
کوک: بفرما فندوق کوچولو
ات:مرسیی
بعدش ی موبند برداشت تا موهاش رو گوجه ای ببنده که کوک گفت
کوک:بدع من برات ببندم
ات:بلدی مگه
کوک من ت این کار استادم
ات:بش بیا
اومد موهامو بست ولی بجای گوجه ای هویجی شد😂
ات:به قشنگ معلوم شد استادی؟
کوک:ن اولین باره بخاطر اونه صب کن
باز کرد دوبارع بست
ایندفعه حداقل بهتر از قبل شد ولی بازم خوب نشد
ات:نمیخادد بده خدمم ببندمم
کوک:ن وایستا
دوبارع باز کرد و بست
ولی ایندفعه قشنگ شد
ات:اومم مرسی
کوک:دیدی گفتم استاادم
ات:ارع فق قبلش موهامو همه کندی
کوک :خب من فق دم اسبی بلد بودم
ولی اینم یاد گرفتم نگا چ قشنگ شد
ات:ارع افرینن
بعدش لباس میپوشنو و میرن پایین تا ی چیزی بخورن
ات:اوه اجوما اومد؟دیروز نبود ک
کوک:بود ولی ت خاب بود
ات:اها
.............
.....
نظراتتون👼🏻🐾
۲.۲k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.